نیازمندی ها


   
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره سایت

به وبلاگ من خوش آمدید شما میتوانید مطالب مورد نیازتان را در زمینه های مختلف در این وبلاگ پیدا کنید
لينك دوستان

طایفه کاشانی
wahab
علی ولی نژاد
هوشبران جوان 89
آموزش عاشق شدن
دانشجویان فوریت های پزشکی زابل89
وبلاگ سرگرمی
مسافر
تراختور اف سی
خلوتگاه من
همه چی
بلوچ
بزرگترین وبلاگ تفریحی
بهترینها
سایت جامعه ایران ناز
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نیازمندی ها و آدرس niazhayerooz.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» علم شیمی در قرآن

قرآن گنجینه‌ای است سرشار از مسائل و مفاهیم گوناگون که از قدیم الایام توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران را به خود جلب کرده است. درباره اعجاب و اعجاز این کتاب مقدس گفتنی‌های بسیاری گفته‌اند و در مورد قدرت خارق العاده قرآن همین نکته بس که چگونه اعراب بادیه نشین دوره جاهلیت را به ملتی بدل کرد که صلای ایمان و وحدت و تمدن در جهان در دادند.

اگر نظری به آیات قرآن بیفکنیم می‌بینیم که در موارد گوناگون خداوند انسانها را به سیر و گشت و گذار در جهان پیرامون خود فرا می‌خواند. بارها در قرآن آمده است ای انسانها آیا به آسمان نمی‌نگرید؟ آیا به ستارگان نمی‌نگرید؟ به گیاهان؟ به حیوانات؟ و ... . گویاترین بر این مدعا نامهای اشیاء ، حیوانات و صورتهای فلکی است که در سراسر آیات قرآن مشاهده می‌شود.
در این مبحث می خواهیم به مسائل شیمی مطرح شده در قرآن بپردازیم. در سوره فرقان ، آیه 53 می‌خوانیم:
و او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد، یکی گوارا و شیرین و دیگری شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا به هم مخلوط نشوند (گویی هر یک به دیگری می‌گوید) دور باش و نزدیک نیا.
این آیه یکی از مظاهر شگفت انگیز قدرت پروردگار را در جهان آفرینش ترسیم می‌کند. این حائل یا برزخ همان تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین ، به اصطلاح وزن مخصوص آنها است که سبب می‌شود تا مدت مدیدی به هم نیامیزند.
از کاربران محترم دعوت می‌شود با شرکت در بحث هفتگی ، مطالب خود را برای استفاده سایر کاربران در همین صفحه پست کنید.
موفق و پیروز باشید



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» آشنایی با علم شیمی

 آشنایی با علم شیمی

شیمی

مقدمه

شیمی علمی است درباره ترکیب ها، ساختارها و خواص مواد همچنانکه  تغییرات این فاکتورها را در حین انجام ترکیبات شیمیایی بررسی می کند. شیمی علمی فیزیکی برای مطالعه اتم ها، مولکول ها و کریستال های مختلف مواد در ترکیباتی است که به تولید انرژی می انجامند.

شاخه ها در محدوده شیمی به طور سنتی بوسیله نوع ماده مورد استفاده گروه بندی می شوند. این شاخه ها دربرگیرنده شیمی غیرآلی(که مواد شیمیایی غیر آلی را مطالعه می کند)، شیمی آلی (که مواد شیمیایی  آلی را مطالعه می کند) بیوشیمی (مطالعه مواد یافت شده در ارگانیسم های زیستی)، شیمی فیزیک(مطالعات وابسته به انرژِی مربوط به مقیاس های ماکرو، مولکولی و زیر مولکولی ) و شیمی آنالیزی( آنالیز مواد برای درک ساختار آنها) می باشند.

شیمی

تعریف و شرح

کلمه شیمی (انگلیسی:chemistry) در اصل از کلمه یونانی به معنای «به هم فشردن»، «با هم ساختن»، «جوش دادن» و «آلیاژ» و … گرفته شده‌است اما خاستگاه واژه کیمیا از زبان پارسی باستان است. این واژه و داستان دانش شگفت انگیز پشت آن به همراه دانشش به زبان عربی نوشته شد و اروپاییان با این واژه و دانش آن از راه مسلمانان آشنا شدند و این دانش را با نام alchemy شناختند. آنگاه آن را در میان خود پروردند تا در سده‌های بعد شیمی به زبان ما بازگشت. علم شیمی از ابتدا تا کنون به5 دوران تقسیم می‌شود: 1.دوران رشد کارهای تجربی 2.دوران رشد جنبه‌های تئوری شیمی 3.دوران کیمیا گری 4.دوران اصل آتش 5.دوران شیمی مدرن

شیمی علم اتم‌ها، پیوندها و مولكول‌هاست. دانشی كه می‌تواند خواص ماده، چگونگی تغییرات و شیوه تولید آن‌ها را از هسته اتم گرفته تا كهكشان‌ها بررسی كند و رشته شیمی، رشته‌ای است كه به پرورش متخصصانی می‌پردازد كه با مطالعه و تحقیق و آزمایش به ابداع و نوآوری پرداخته و یا فرآورده‌های شیمیایی را كنترل می‌كنند. مهندسی شیمی نیز کاربرد علم، ریاضیات و اقتصاد در فرآیند تبدیل مواد خام به مواد باارزش‌تر یا سودمندتر است. مهندسی شیمی عمدتاً در طراحی و نگهداری فرآیندهای شیمیایی برای تولید انبوه به کار می‌رود.

شیمی باستان

کاربرد و زیر شاخه ها

همانطور که می دانیم شیمی در تمام سطوح زندگی اعم از زندگی روزمره تا تخصصی ترین مسائل مانند مکانیک کوآنتم  نقش دارد.

اما ما در اینجا می خواهیم بدانیم که یک متخصص در زمینه های مرتبط با علم شیمی چه توانایی هایی دارد:

یک شیمیست محض به تمام مسایلی که حل آن کمکی در جهت گسترش مرزهای دانش شیمی است علاقه نشان داده و در یک اشل آزمایشگاهی مشغول پژوهش و تحقیق می شود بدون توجه زیاد به آنکه نتیجه کار تا چه حدّ کاربرد صنعتی داشته باشد. بنابراین، یک شیمیست عهده دار تجزیه شیمیایی، اندازه گیری ویژگی های فیزیکی و شیمیایی یک ترکیب، سنتز یک ماده شیمیایی جدید و یا تکوین یک فرآیند نوین شیمیایی می باشد. این کار اغلب در کنار کامپیوتر های پیشرفته و یا بر روی میز آزمایشگاه و به کمک ابزار و آلاتی که ظرفیت آنها حداکثر به پنج لیتر می رسد انجام می گیرد.

یک شیمیست کاربردی با عنایت به اینکه در اصل یک شیمیست بوده ( متجاوز از 70 درصد دروس مشترک با شیمی محض گذرانده ) و در جنب آن با زیان و اصلاحات مهندسی صنعتی و مهندسی آشنایی دارد، دستاوردها و نتایج پژوهش های شیمی محض را مرور کرده و بخشی از آنرا که کاربردی و قابل پیاده شدن در صنعت تشخیص دهد، جدا کرده و در یک اشل نیمه صنعتی ( پاپیلوت ) آزموده و نسبت به امکان اجرای پروژه در اشل صنعتی اظهار نظر می کند.

بنابراین، پس از آنکه فرآیند نوینی توسط شیمیست محض در اشل آزمایشگاهی گزارش شد، مراحل بعدی و رساندن فرآیند به مرز صنعتی به شیمیست کاربردی واگذار می شود.

شیمی

طرحهای موفق شیمیست کاربردی برای پیاده شدن در صنعت و طراحی تاسیسات به مهندس شیمی یعنی کسی که در اصل یک مهندس است ( متجاوز از 70 درصد دروس گذرانده مهندسی بوده ) و بطور جنبی با زبان و اصطلاحات شیمی آشنا است، محوّل می شود.

در این مرحله از کار، موضوع انتقال حرارت و انتقال جرم جزء مشکل ترین بخش پروژه به حساب می آید. مواد خام اولیّه بجای آنکه با دست حمل شوند بوسیله پمپ یا وسایلی نظیر آن به راکتور منتقل می شود. کنترل کیفیت هوای داخل کارخانه بایستی در حد استاندارد های تعیین شده توسط مراجع محیط زیست باشد. جمع آوری و دفع ضایعات و محصولات جنبی بدردنخور بایستی مطابق اصول مشخصی انجام گیرد.

یک مهندس شیمی علاوه بر موارد فوق می بایستی به کاهش هزینه تولید، کیفیت مواد اولیه، انرژی مصرفی، نیروی انسانی، بازگشت سرمایه و نحوه دفع مواد ضایع شده و جنبی توجه داشته باشد.

شاخه های این علم به طور کلی طبق تقسیم بندی زیر است:

شیمی تجزیه، که به تعیین ترکیبات مواد و اجزای تشکیل دهنده آن‌ها می‌پردازد.

شیمی آلی، که به مطالعه ترکیبات کربن‌دار، غیر از ترکیباتی چون دو اکسید کربن (دی اکسید کربن) می‌پردازد.

شیمی معدنی، که به اکثریت عناصری که در شیمی آلی روی آنها تاکید نشده و برخی خواص مولکولها می‌پردازد.

شیمی فیزیک، که پایه و اساس کلیه شاخه‌های دیگر را تشکیل می‌دهد، و شامل ویژگی‌های فیزیکی مواد و ابزار تیوری بررسی آنهاست.

دیگر رشته‌های مطالعاتی و شاخه‌های تخصصی که با شیمی پیوند دارند عبارت‌اند از: علم مواد، مهندسی شیمی، شیمی بسپار، شیمی محیط زیست و داروسازی.

شیمی در ایران

شیمی در ایران از پیشینه بسیار طولانی برخوردار است از زمان کیمیاگران گرفته که سعی می کردند از فلزات بی ارزش طلا بسازند تا زکریای رازی کاشف الکل همگی بر قدمت این علم در ایران دلالت دارند.

زکریای رازی

اما تاریخچه مهندسی شیمی در ایران به تأسیس مدرسه صنعتی ایران و آلمان برمی‌گردد که پس از جنگ جهانی یکم به عنوان غرامت جنگی به ایران واگذار گردید. در این مدرسه عالی در هر رشته مهندسی شیمی، برق و ماشین حدود بیست نفر دانشجو پذیرفته می‌شد. گرچه پس از گذراندن دوره‌ای دو ساله دانش آموختگان آن مهندس شیمی نامیده می‌شدند اما برنامه درسی آنها بیشتر دروس مربوط به رشته شیمی با تأکید بر شیمی تجزیه و آزمایشگاه بود. شش سال بعد یعنی در سال 1313 که دانشگاه تهران بنیاد شد و رشته مهندسی شیمی بخشی از دانشکده فنی را به خود اختصاص داد. رقابت‌های ناسالم میان دانش آموختگان این دو واحد آموزشی سرانجام منجر به منحل شدن مدرسه عالی صنعتی که در آن زمان «هنرسرای عالی» نامیده می‌شد گردید. مدتی بعد دانشگاه صنعتی پلی تکنیک تأسیس شد (سال 1336) و برای دوره چهار ساله مهندسی شیمی نیز دانشجو پذیرفت. پس از این دو دانشگاه، دانشگاه شیراز و سپس در سال 1344 دانشگاه صنعتی آریامهر سابق (صنعتی شریف فعلی) با برنامه‌ای که تفاوت محسوسی با برنامه درسی امروز مهندسی شیمی نداشت پا به عرصه وجود گذاشتند. در سال‌های بعد ضمن گسترش دوره‌های کارشناسی، دوره‌های کارشناسی ارشد و در بعضی دانشگاه‌ها دوره دکتری نیز گشایش یافتند. لازم به یادآوری است که در طی این سالیان دانشکده نفت آبادان نیز با افت و خیزهای زیاد فعالیت کرده و در برخی از سال‌های فعالیت خود، در رشته‌ مهندسی شیمی نیز دانشجو پذیرفت. تعداد دانش آموختگان مهندسی شیمی در ایران تا سال1370 حدود هشت هزار نفر برآورد می‌شود.

 



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زیست

علم زیست شناسی ، هرچند به صورت توصیفی از قدیم ترین علومی بوده که بشر به آن توجه داشته است ؛ اما از حدود یک قرن پیش این علم وارد مرحله جدیدی شد که بعدا آن را ژنتیک نامیده اند و این امر انقلابی در علم زیست شناسی به وجود آورد. در قرن هجدهم ، عده ای از پژوهشگران بر آن شدند که نحوه انتقال صفات ارثی را از نسلی به نسل دیگر بررسی کنند؛ ولی به ۲ دلیل مهم که یکی عدم انتخاب صفات مناسب و دیگری نداشتن اطلاعات کافی در زمینه ریاضیات بود، به نتیجه ای نرسیدند.

 

اولین کسی که توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را شناسایی کند، کشیشی اتریشی به نام گریگور مندل بود که در سال ۱۸۶۵ این قوانین را که حاصل آزمایشاتش روی گیاه نخود فرنگی بود، ارائه کرد. اما متاسفانه جامعه علمی آن دوران به دیدگاه ها و کشفیات او اهمیت چندانی نداد و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد.

در سال ۱۹۰۰ میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل ، توسط درویس ، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.

در سال ۱۹۵۳ با کشف ساختمان جایگاه ژنها (DNA) از سوی جیمز واتسن و فرانسیس کریک ، رشته ای جدید در علم زیست شناسی به وجود آمد که زیست شناسی ملکولی نام گرفت . با حدود گذشت یک قرن از کشفیات مندل در خلال سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳ در رشته زیست شناسی ملکولی و ژنتیک که اولی به بررسی ساختمان و مکانیسم عمل ژنها و دومی به بررسی بیماری های ژنتیک و پیدا کردن درمانی برای آنها می پرداخت ، ادغام شدند و رشته ای به نام «مهندسی ژنتیک» را به وجود آوردند که طی اندک زمانی توانست رشته های مختلفی اعم از پزشکی ، صنعت و کشاورزی را تحت الشعاع خود قرار دهد.

پایه اصلی مهندسی ژنتیک بر این اصل استوار است که با انتقال ژنی به درون ذخیره ژنی یک ارگانیسم ، آن ارگانیسم را وادار می کند که در شرایط محیطی مناسب برای بیان آن ژن به دستورات آن ژن که می تواند بروز یک صنعت یا ساختار شدن یک ماده بیوشیمیایی و… باشد ، عمل کند. امروزه مهندسی ژنتیک خدمات شایان ذکری را به بشر ارائه کرده که در تصویر دیروز او نمی گنجیده و امری محال محسوب می شد.

از برجسته ترین خدمات این علم در حال حاضر می توان موارد زیر را برشمرد:

اصلاح نژادی حیوانات و نباتات که باعث بالا رفتن سطح کیفیت و کمیت فرآورده های غذایی استحصال شده از آنان گردیده است . تهیه داروها و هورمون ها با درجه خلوص بالا و صرف هزینه های پایین درمان بیماری های ژنتیکی با ایجاد تغییرات در سلول تخم که از جدیدترین دستاوردهای مهندسی ژنتیک محسوب می شود و بسیار محدود است . پیش بینی محدود بیماری ها در فرزندان آینده یک زوج که از این طریق به زوجهای جوانی که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند خدمات مشاوره ژنتیک می دهند و آنها را از وضعیت جسمانی فرزندان آینده شان مطلع می سازند.

اما اگر بخواهیم دورنمای مهندسی ژنتیک را ترسیم کنیم ، تمامی موارد زیر قابل تصورند: اعضای بدن انسان از قلب گرفته تا چشم و دست و پا به صورت مجزا از طریق مهندسی ژنتیک تولید می شوند و بانکهای اعضای بدن به نیازمندان پیوند عضو ، عضو جدید عرضه می کنند و هر فرد می تواند عضوی که دقیقا مشابهت ژنتیکی با خودش را دارد، خریداری کند و از این طریق مشکل دفع پیوند که به دلیل شباهت نداشتن رموز ژنتیکی ، فرد دهنده و گیرنده عضو ناشی می شود، مرتفع خواهد شد در نتیجه آمار مرگ و میر انسان نیز پایین خواهد آمد. تمامی بیماری های ژنتیکی حتی در دوره جنینی نیز قابل درمان خواهد بود. از جهشهای متوالی عوامل بیماریزا که عامل اصلی فناناپذیر بودنشان است ، جلوگیری به عمل می آید و درصد بالایی از بیماری های شناخته شده ریشه کن خواهد شد. کارتهای شناسایی افراد ژنتیکی خواهد شد که برای هر ۲فردی روی کره زمین (بجز ۲قلوهای همسان و کلونها) متفاوت خواهد بود و دقیقا هویت هر فرد را تعیین می کنند. مجرمان با گذاشتن کوچکترین اثر بیولوژیکی از خود مثل یک تار مو بسرعت شناسایی خواهند شد. می توان سرعت رشد موجودات مختلف را افزایش داد که خود این امر مزایای بسیاری را فراهم می آورد که از آن جمله می توان به پرورش سریع حیواناتی همچون گاو و گوسفند اشاره کرد که می توانند نیازهای غذایی یک جامعه را تا حد زیادی مرتفع کنند.

به نظر می رسد ژنتیک بخش بسیار عظیمی از آینده را به خود اختصاص خواهد داد و شاید یکه تاز زمان باشد. البته برای این علم جنجال برانگیز پایانی نمی توان متصور شد. تمامی مواردی که در بالا ذکر شد، از لحاظ نظری امکانپذیر است ؛ ولی نیاز به تحقیق ، مطالعات و آزمایشات فراوان دارد که بشر بتواند به آنها دست یابد و چون مسلط بودن بر این علم نیاز به پشتوانه قوی علومی همچون بیولوژی سلولی ملکولی ، بیوشیمی ، فیزیولوژی و آمار و احتمالات دارد ، باید زحمات فراوانی برای دستیابی به ویژگی های این رشته از علم متحمل شد.

دانشمندان می توانند ژنی را از یک گونه بگیرند و آن را وارد گونه دیگری کنند، تا مشخصه جدیدی در گونه دوم ایجاد شود. مثلا می توان ژنی را که مواد شیمیایی سمی برای حشرات تولید می کند، به یک سلول گیاه گوجه فرنگی منتقل کرد. این سلول به صورت یک گیاه گوجه فرنگی در می آید که مواد شیمیایی سمی تولید می کند و در نتیجه حشرات آن را نمی خورند. این مثالی از مهندسی ژنتیک است.

وقایع مهم در ژنتیک مولکولی تا سال ۱۹۴۴

- شروع ژنتیک توسط گرگورمندل و با مقاله‌ای بود که وی در سال ۱۸۶۶ در مجموعه مقالات انجمن علوم طبیعی در مورد نخود فرنگی ، به چاپ رساند.

- تا سال ۱۹۰۰ طول کشید تا سایر زیست شناسان مانند هوگو ، کورنس و شرماک اهمیت کار مندل را درک کنند و این علم پس از رکورد طولانی توالی دوباره یافت.

- در سال ۱۹۰۳ ، ساتن پیشنهاد کرد که ژنها روی کروموزومها قرار دارند.

- در سال ۱۹۰۹ ، یوهانس پیشنهاد کرد که عوامل مندلی ژن نامیده شدند.

- در سال ۱۹۱۰ ، مورگان آزمایشهای زیادی بر روی مگس سرکه انجام داد.

- در سال ۱۹۲۷ ، مولر کشف کرد که اشعه ایکس ایجاد موتاسیون (جهش) در مگس سرکه می‌نماید.

- در سال ۱۹۴۱ ، بیدل و تاتوم پیشنهاد کردند که هر ژن فعالیت یک آنزیم را کنترل می‌کند.

-

در سال ۱۹۴۴ ، کتاب زندگی چیمت توسط یک فیزیکدان به نام شرودینگر انتشار یافت



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» عمل زیست شناسی

این مقاله در مورد زیست شناسی است، برای مشاهده زیر شاخه های آن جدول طبقه بندی زیست شناسی را ملاحظه کنید.

img/daneshnameh_up/d/d3/zistsh1.jpg img/daneshnameh_up/2/2d/zistsh2.jpg
img/daneshnameh_up/0/06/zistsh3.jpg img/daneshnameh_up/3/3b/zistsh4.jpg

زیست شناسی

علم

شناخت حیات است( این لغت از کلمه

یونان

ی بیاس به معنی زندگی و لوگاس یعنی دلیل منطقی تشکیل شده است). زیست شناسی به ویژگیها و

رفتار

های موجودات، چگونگی تشکیل

گونه

ها و انواع موجودات و روابطی که آنها با هم دارند و به محیط زیست آنها مربوط می شود. زیست شناسی طیف گسترده ای از رشته های علمی که اغلب رشته های علمی مستقل بحساب می آیند را شامل می شود. روی هم رفته زیست شناسان حیات را از روی دامنه وسیعی از شاخصها مورد مطالعه قرار می دهند.


در مقیاس ذره ای و

مولکولی

، زندگی مورد بررسی

زیست شناسی مولکولی

،

زیست شیمی

و علم

وراثت مولکولی

است. در مقیاس

سلول

ی، مورد مطالعه زیست شناسی سلولی و در مقیاس های چند سلولی، مورد نظر

فیزیولوژی

،

کالبد شناسی

و

بافت شناسی

است. زیست شناسی رشدی حیات را در مقیاس رشد و نمو اندام یک موجود مورد مطالعه قرار می دهد.


با بالا بردن مقیاس ها به بیش از یک موجود،

علم وراثت

چگونگی عملکرد

وراثت

بین والدین و فرزندان را مورد بررسی قرار می دهد.

رفتار شناسی جانوری

رفتار گروهی بیش از یک موجود را مطالعه می کند. علم

وراثت جمعیتی

میزان یک جمعیت کل را در در نظر دارد و علم

سیستماتیک

شاخص چند گونه ای اجداد موجودات را بررسی می کند.

جمعیت

های بهم وابسته ومحل سکونتشان در

بوم شناسی

و زیست شناسی تکاملی مورد مطالعه قرار می گیرد. یک رشته نظری جدید

ستاره شناسی

( یا زیست شناسى

گاز

بى اثر

گزنون

) نام دارد که احتمالات وجود حیات در کرات دیگر غیر از زمین را مورد بررسی قرار می دهد.


زیست شناسی تنوع حیات را مورد برررسی قرار می دهد( در جهت عقربه های ساعت از سمت چپ در بالا) ای . کولی، درخت سرخس، بز کوهی و سوسک جالوت.



اصول زیست شناسی


گرچه زیست شناسی بر خلاف علم

فیزیک

که معمولا سیستم های زیست شناختی را بر حسب اشیایی که تسلیم قوانین فیزیکی تغییر نا پذیر تشریح شده با

ریاضیات

را توصیف نمی کند، با اینحال توسط بسیاری از اصول و مفاهیم اصلی توصیف می گردد که شامل: جامعیت، تکامل، تنوع، تسلسل، هم ایستایی و فعل و انفعالات می گردد.



img/daneshnameh_up/d/d7/zist2.png
نمایش نمودار DNA در ابتدای
ماده تکوینی


جامعیت: زیست شیمی، سلول ها و کد وراثتی


مقاله اصلی:

حیات

واحد ها و فرهایند های رایج جامع بسیاری وجود دارد که برای گونه های مشخص

حیات

ضروری می باشد. بعنوان مثال تمام گونه های حیات از

سلول

هایی تشکیل شده اند، که در عوض، این سلول ها بر پایه یک سری زیست شیمی عمومی با زیر ساخت

کربن

استوارند . تمام موجودات از طریق ماده وراثتی که بر پایه

نوکلئیک اسید دی ان ای

استوار است از یک

کد وراثتی

جامع استفاده می کنند.در مبحث رشد،موضوع فرایند های جامع نیز بیان می شود ، مثلا در بیشتر موجودات چند

یاخته

اى قدمهای اولیه در رشد رویان مراحل ریخت شناسی مشابهی دارد و

ژن

های مشابهی را شامل می شود .



تکامل : هدف اصلی زیست شناسی


مقاله اصلی :

تکامل

یکی از اهداف اصلی و سازمانده در زیست شناسی این است که تمام حیات از طریق یک فرایند

تکامل

از یک

خاستگاه مشترک

ناشی شده است . در واقع این یکی از عللی است که موجود زیستی تشابه قابل توجهی از واحدها و فرایند هایی که در بخش قبل تشریح شد را بروز می دهد .

چارلز داروین

نظریه تکامل را بعنوان یک نظریه قابل دوام با برشمردن نیروی محرک آن بنا نهاد : نظریه انتخاب اصلح در

طبیعت

. (

الفرد راسل والاس

یکی از همکاران شخص پی برنده به این مفهوم شناخته می شود ) .

رانش وراثتی

بعنوان یکی از شیوه های به اصطلاح ترکیب امروزی پذیرفته شده است .



تاریخچه تکاملی

گونه

ها که گویای خصوصیات اجزای مختلفی است که از آن ناشی شده، به همراه رابطه شجره ای اش با دیگر گونه ها ،

تاریخ نژادی جانور

یا گیاه نامیده می شود. دیدگاه های گوناگون زیادی در زیست شناسی اطلاعات مربوط به زیست شناسی را به وجود آورده است. این اطلاعات مقایسه های زنجیره های اسید دزوکسی ریبونوکلئیک که منجر به

زیست شناسی مولکولی

و

ژنومیک

می شود، و مقایسه های سنگواره ها با دیگر گونه های موجودات باستانی در علم

فسیل شناسی

را شامل می شود. زیست شناسان روابط تکاملی را با روش های مختلف سامان داده و بررسی می کنند که این شیوه ها شامل

تکامل نژادی

،

فنتیک

، و

رده بندی جانداران

بر حسب جد مشترک می شود. وقایع مهم در تکامل حیات، آنگونه که بتازگی زیست شناسان به آنها پی برده اند در این خط زمانی تکاملی بطور مختصر بیان شده است.



گوناگونی موجودات زنده


img/daneshnameh_up/8/82/zist3.jpg
درخت روند تکامل تمام موجودات زنده مبنی بر اطلاعات
ژن RNA ،نمایش تفکیک سه قلمرو باکتری ها،جانوران اولیه
،موجودات چند سلولی شرح ابندایی توسط کارل ا.واس ،
ساختن درخت با دیگر ژن ها عموماَ شبیه هستند،
اگرچه آنها ممکن است در برخی مکان ها در شاخه های
نزدیک گروه های بسیار متفاوتی باشند ، احتمالاَ
زیرا بعلت تکامل سیع RNA نسبت دقیق از
سه قلمرو بحث هنوز وجود دارد.


یک شجره تکامل نژادی از تمام موجودات زنده، مبنی بر داده های ژن اسیدیبونوکلئیک، نشانگر تفکیک سه مقوله باکتری، جانوران اولیه و موجوداتی که سلول تک هسته ای دارند می باشد. شجره هایی که با دیگر ژنها درست شده اند معمولا شبیه هم هستند، اگر چه ممکن است آنها برخی از گروههای زود دسته بندی شده را خیلی متفاوت از هم قرار دهند که احتمالا به سبب تکامل سریع اسید ریبونوکلئیک می باشد که در ابتدا توسط کارل ووس تشریح شد. روابط دقیق این سه مقوله هنوز مورد بررسی است.


علیرغم این وحدت اصولی، حیات نشانگر یک نوع گوناگونی زیاد حیرت انگیز در ساختار شناسی،

رفتار شناسی

و

تاریخچه های حیات

است. برای گلاویز شدن با این گوناگونی، زیست شناسان تلاش می کنند تا تمام موجودات را رده بندی کنند. رده بندی علمی باید منعکس کننده شجره های تکاملی ( شجره های وابسته به

تکامل نژادی

) موجودات مختلف باشد. این قبیل رده بندی ها قلمرو رشته های سیستماتیک و رده بندی جانداران را نشان می دهد. علم رده بندی جانوران ، جانداران را در رده هایی قرار می دهد که

تاکزا

نامیده می شود، حال آنکه علم

سیستماتیک

به دنبال روابط بین جانداران است. معمولا موجودات زنده به پنج سلسله تقسیم می شدند:


جلبک

ها —

آغازیان

قارچ

ها —

گیاهان

— جلبکها



بهرحال این پنج سیستم پنج سلسله ای اکنون دیگر بسیار قدیمی بحساب می آید. جایگزین های بسیار جدیدتر معمولا با

سیستم سه مقوله ای

آغاز می شود:


جانوران اولیه

( در ابتداسلسله اصلی باکتری ها ) ،

باکتری

ها ( در ابتدا ای یو باکتری) ،

موجودات چند سلولی

این سه مقوله نشانگر این است که آیا سلولها هسته دارند یا خیر و همچنین منعکس کننده تفاوت ها در سطح خارجی سلولها است. همچنین یک سری از "انگل های" درون سلولی وجود دارند که به طور پیش رونده بر حسب فعالیت سوخت و سازی کمتر عمر می کنند:

ویروس

ها —

ویرید

ها —

پریون

ها



تسلسل: نژاد مشترک موجودات


مقاله اصلی:

نژاد مشترک

اگر گروهی از جانداران با هم

جد

مشترکی داشته باشند ، گفته می شود که این جانداران با هم نژاد مشترکی دارند. تمام

موجودات زنده

روی

زمین

از یک جد مشترک و یا

آبگیز ژن

اجدادی زاده می شوند. گمان می رود آخرین جد همگانی ، یعنی ، جدیدترین جد مشترک تمام موجودات زنده

سه و نیم میلیون سال قبل

بوجود آمده باشد ( به مبحث

منشا حیات

رجوع کنید ) .


تصور اینکه منشأ " کل حیات از" یک تخم مرغ بوجود آمده است یکی از مفاهیم بنیادی زیست شناسی امروزی است ، بدین معنی که یک تسلسل نا شکسته از منشأ اولیه زندگی تا زمان حاضر وجود داشته است.تا

قرن نوزدهم

معمولا اعتقاد بر این بود که گونه های حیات می توانند تحت شرایط خاصی خودبخود بوجود آیند. ( رجوع کنید به مبحث ایجاد

موجود زنده از مواد بی جان

). اصل عمومیت

کد وراثتی

معمولا به عنوان ملاک تعیین کننده موافق نظریه جد مشترک جهانی ( یو سی دی ) برای تمام

باکتری

ها،

موجودات اولیه

و موجوداتی که یک هسته در سلولهایشان دارند مورد نظر زیست شناسان است. ( رجوع کنید به مبحث

سیستم سه مقوله ای

).



هم ایستایی: سازگار با دگر گونی


مقاله اصلی:

هم ایستایی

هم ایستایی خاصیت یک

نظام باز

برای تنظیم محیط درونی خودش است ، طوری که بوسیله چندین بار تطبیق همتراز حرکتی کنترل شده با ساز و کارهای قانونی بهم وابسته ، یک وضعیت ثابت را حفظ کند. تمام

موجودات زنده

، چه

تک سلولی

و چه

چند سلولی

هم ایستایی بروز می دهند . هم استایی در سطح سلولی می تواند با حفظ یک قدرت اسیدی ثابت خود را بروز دهد (

پی اچ

) ؛ در سطح موجود زنده حیوانات

خون گرم

یک درجه حرارت ثابت درونی را حفظ می کنند ؛ و در سطح

بوم سازگان

، مثلا وقتی که میزان

دی اکسید کربن

موجود در

جو

افزایش می یابد ،

گیاهان

قادر به رشد بهتری هستند و بنابراین دی اکسید کربن بیشتری از جو می زدایند. بافت ها و اندامها تیز می توانند هم ایستایی داشته باشند.



فعل و انفعالات : گروه ها و زیستگاه ها

img/daneshnameh_up/e/e5/zist4.jpg


همزیستی متقابل بین دلقک ماهی از جنس آمفیبریون است که در میان شاخک شقایق دریایی مناطق استوایی است وجود دارد. ماهی منطقه ای شقایق نعمان را از دست ماهی شقایق نعمان خوار محافظت می کند و در عوض شاخک حساس نیش زن شقایق نعمان از ماهی شقایق در برابر شکارچیان محافظت می کند. هر موجود زنده ای با دیگر مو جودات و محیط زیست خودش فعل و انفعال داخلی دارد. یکی از دلایلی که مطالعه سیستم های زیست شناختی را مشکل می سازد این است که فعل و انفعالات امکان پذیر مختلف بسیار زیادی با دیگر موجودات زنده و محیط زیست آنها وجود دارد. واکنش یک میکروب گیاهی بسیار ریز به یک شیب در حبه

قند

به میزان واکنش آن به محیط زیست خود بهمان اندازه است که یک شیر هنگامی که در

دشت بی علف آفریقا

در جستجوی غذاست نسبت به محیط زیست خود واکنش نشان می دهد. در گونه های خاصی

رفتار

ها می تواند دوستانه ،

تهاجمی

،

انگل

ی یا

همزیگری

باشد. مسائل هنوز هم پیچیده تر می شود وقتی دو یا بیشتر گونه های مختلف در یک

بوم سازگان

با هم فعل و انفعال داشته باشند و اکو سیستم یکی از شاخه های

بوم شناسی

است



حوزه عمل زیست شناسی




زیست شناسی به یک عمل تحقیقی گسترده تبدیل گردیده یعنی که این علم عموما تنها بعنوان یک رشته منفرد مورد مطالعه قرار نمی گیرد ، بلکه بعنوان تعدادی از زیر رشته های دور هم گرد آمده مورد بررسی قرار می گیرد . ما چهار دسته بندی کلی را اینجا در نظر می گیریم . اولین گروه کلی شامل رشته هایی است که ساختارهای اصلی سازگان زنده را مورد مطالعه قرار می دهد :

سلول

ها ،

ژن

ها و غیره ؛ گروه بندی دوم عمل این ساختارها را در سطح بافت ها ، اندام ها و بدن مطالعه می کند ؛ یک گروه بندی سوم موجودات و تاریخچه های حیات آنان را مورد نظ



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» پزشکی هسته ایی

پزشکی هسته‌ای شاخه‌ای از پزشکی است که در آن تشعشع خواص هسته‌ای نوکلیدهای رادیواکتیو و نوکلیدهای پایدار ، هم برای تشخیص و هم برای درمان امراض بکار می‌روند. این امر می‌تواند یا با پرتودهی مستقیم مریض با یک چشمه تشتعشع خارجی یا با تزریق داروهای نشاندار با رادیواکتیویته به مریض تحقق یابد.

رادیو دارو

داروهای نشاندار رادیواکتیو که به مریض تزریق یا خورانده می‌شوند، به نام

رادیو داروها

معروف هستند.

دارویی هسته‌ای

یا

رادیو فارماکولوژی

روش دارویی خاصی است که با ترکیبات ، آزمایش یا تزریق مناسب رادیو دارو به مریض ارتباط دارد.


 

کاربرد رادیوداروها

روشهای تشخیص زنده

روشهای تشخیص زنده آن روشهایی هستند که در آنها یک رادیو دارو در سیستم یک مریض زنده ، بطریق خوراندن ،

تزریق

، یا با استنشاق وارد می‌گردد.

اشعه گامای

نشر شده بوسیله رادیو داروها برای تامین اطلاعات مورد نیاز بر روی

صفحه کامپیوتر

قابل مشاهده هستند.


 

روشهای تشخیص غیر زنده

روشهای غیر زنده آنهایی هستند که روی نمونه‌های برداشته شده از یک مریض انجام می‌گیرد. تعدادی از این روشها مستلزم بکارگیری رادیو داروها است. ولی مهمترین آنها روش

رادیو ایمونواسی

(RIA) می‌باشد.


 

رادیو ایمونواسی و تاثیر آن در پزشکی

رادیو ایمونواسی نوعی تجزیه بطریق رقیق کردن ایزوتوپی (IDA) ، جزو

استو کیومتری

است که در آن عنصر مورد تجریه نشاندار و غیر نشاندار برای پیوند با مقادیر محدود مولکولی که بطور خاص با عنصر مورد تجزیه پیوند می‌دهد، رقابت می‌کند. RIA بطور گسترده در آزمایشگاههای پزشکی برای تعیین

هورمونها

،

داروها

،

ویروسها

، و دیگر گونه‌های آلی در سطح جهان بکار می‌رود. شروع RIA به سالهای 1950 ، با بررسی S.Berson و R.Yalow برروی

متابولیسم انسولین B1I

در مریض‌های دیابتی بر می‌گردد.



 

Berson و Yalow دریافتند که مریض‌های دیابتی موادی در

سرم خون

دارند که با انسولین پیوند می‌دهند. آنها مشاهده کردند که انسولین نشاندار و غیرنشاندار با این ماده پیوند دهنده رقابت کرده، و این مقدار انسولین غیرنشاندار موجود ، مقادیر انسولین نشاندار را که پیوند داده متاثر می‌کند. آنها در این مطالعه توانایی روش ، جهت ارزیابی انسولین را دریافتند. RIA از آن زمان تا کنون پیشرفتهای گسترده‌ای را در روشهای پزشکی با کاربردهای وسیع برای اندازه گیری مقادیر بسیار کم بسیاری از

بیو مولکولهای مهم

نموده است.


 

کاربردهای درمانی تشعشع

کاربردهای درمانی تشعشع و رادیو داروها نسبت به کاربردهای تشخیص محدودتر هستند. زمانی که تشعشع برای درمان بکار می‌رود، مقصود نابود نمودن یک قسمت خاص از نسوج مریض با تشعشع است.

چشمه تشعشع

می‌تواند داخلی و خارجی باشد.


 

چشمه‌های مورد استفاده در درمان

چشمه‌های خارجی تشعشع در حال حاضر اساسا در شکل

باریکه‌های الکترونی

یا

اشعه ایکس

است. بسیاری از دستگاهها می‌توانند برای تولید این تشعشعات بکار روند. ولی

شتابدهندهای خطی

کوچک بیشترین کاربرد را دارند. الکترونهای با انرژیهای 4 تا 15 میلیون

الکترون ولت

برای درمان سرطانهایی که نزدیک سطح بدن هستند، مانند

سرطانهای پوست

،

سینه

،

سر و گردن

بکار می‌روند.



 

زمانی که نفوذ بیشتری از تشعشع لازم باشد،

اشعه گاما

از یک چشمه بسته رادیو نوکلید مورد استفاده قرار می‌گیرد.

60

Co بطور گسترده‌ای برای این منظور بکار رفته است، ولی در حال حاضر

137

Cs ترجیح داده می‌شود. علاوه بر تشعشع خارجی یک عضو ممکن است، یک سوزن یا دانه رادیواکتیو را در داخل بدن مریض کاشت و لذا تنها مقاطع خاصی را که باید نابود شوند، پرتودهی نمود. در این رابطه کاشتهای

198

Au و

125

I متداول است.


» واژگان فیزیک هسته ایی
img/daneshnameh_up/5/5e/fusion.gifimg/daneshnameh_up/4/44/hydrogen-bomb.jpgimg/daneshnameh_up/5/5f/ESRF.jpgimg/daneshnameh_up/6/63/salemnuclear.jpgimg/daneshnameh_up/e/e9/nph-fission.gif



تصویر
معادل فارسی
تعریف
واژه لاتین
  آشکار ساز تابش فلورسانس از لوله‌های فوتو مولتی پلایر به عنوان آشکار ساز استفاده می‌شود.
Fluorescence radiation detector
  آشکار ساز فوتومتری این آشکارسازها شامل سلولهای ولتایی: فوتو لوله‌ها ، لوله‌های تکثیر کننده فوتون ، آشکار سازهای نیم رسانا و دیودهای سیلیکن می‌باشند.
detectors Photometric
  آشکار ساز گرمایی در ناحیه مادون قرمز شدت منبع تابش پایین است و در نتیجه علامت الکتریکی حاصل از آشکار ساز ضعیف است. لذا برای اندازه‌گیری تابش از آشکار سازهای گرمایی استفاده می‌شود. مثل ترموکوپل و بولومتر.
heat detectors
  آشکارساز گولی یکی از آشکار سازهای IR می‌باشد که نوعی ترمو متر حساس به گاز است و از گاز گزنون استفاده می‌شود که در یک محفظه ، استوانه‌ای قرار دارد.
Goley detectors
  آشکار ساز مادون قرمز معمولا از آشکار سازهای گرمایی استفاده می‌شود. این آشکار سازها شامل ترموکوپل ، بولومتر ، آشکار سازهای پیروالکتریک و آشکار ساز گولی می‌باشند.
In frared detectors
  آشکار سازهای NMR این آشکار سازها شامل Cross - coil و Singl - coil می‌باشد.
NMR detectors
  آشکار سازهای اشعه ایکس این آشکار سازها شامل شمارنده‌ فوتون Photon counter) ، Filed Gas) لوله گایگر ، محفظه‌های یونیزاسیون ، شمارنده جرقه‌ زن و نیم‌ هادیها می‌باشند.
X - Ray - source
  آشکار سازهای پیروالکتریک بعضی از بلورها مثل تانتالات ، لیتیم ، تیتانات باریم و سولفات تری ‌گلیسیرین دارای المانهای وابسته به دما هستند و وقتی بین صفحات فلزی قرار می‌گیرند، یک خازن حساس به دما تشکیل می‌شود که توان تابش IR را اندازه می‌گیرد.
Pyroelectris detectors
  آشکار سازهای کروماتوگرافی گازی این آشکار سازها شامل نوع هدایت ‌پذیری گرمایی (TCD) ، یونیزاسیون شعله‌ای (FID) ، ترمو یونی (TLD) ، (Electron caplury) می‌باشد.
Chromatographis detector
  آشکار ساز هدایت گرمایی یکی از آشکار سازهای کورموتوگرافی گازی است. عنصر حساس یک منبع گرم شده از طریق الکتریکی است که دمای آن در قدرت الکتریکی ثابت به هدایت پذیری گرمایی گاز محیط بستگی دارد. عنصر گرم شده از جنس پلاتین ، طلا یا تنگستن است.
Theramal corductivity detector
  آشکار ساز یونیزاسیون شعله‌ای بسیاری از ترکیبات آلی وقتی در دمای شعله هوا ـ هیدروژن پیرولیز می‌شوند، واسطه‌‌های یونی تولید می‌کنند که باعث عبور الکتریسیته از پلاسما می‌شوند. گونه‌های باردار بوسیله یک جمع کننده جمع شده و جریان ایجاد شده بعد از تقویت ثبت می‌شود.
Flame ionization detector
  انرژی عدوم تقارن (انرژی بستگی متوسط) عبارت است از اختلاف بین انرژی هسته‌ای یک هسته با اعداد نوترونی و پروتونی Z , N با انرژی ایزوباری که در آن اعداد نوترونی و پروتونی ، هر دو مساوی A/2 است
Average binding energy
  اثر اوژه الکترونهایی که از لایه‌های خارجی‌تر اتم رها می‌گردند و انرژی برانگیختگی قابل دسترس را با خود به خارج حمل می‌کنند.
Auger effect
img/daneshnameh_up/a/a8/atomb.gif
الکترونهای اتمی  
atomic electrons
  هسته‌های مرموز هسته‌هایی که برای آنها N (تعداد نوترونها) برابر یک عدد مرموز باشد.
magic nucler
  هسته‌های آینه‌ای دو هسته‌ای که در آنها تعداد پروتون و نوترون یکی به ترتیب برابر تعداد نوترون و پروتون دیگری باشد را گویند.
mirror nucler
  اصل توافق بوهر بر طبق آن وقتی اعداد کوانتومی سیستم خیلی بزرگ می‌شوند، مکانیک کوانتومی را با مکانیک کلاسیک تقریبا یکی گرفت.
Bohr correspondence principle
  اشعه ترمزی (برمز اشتراهلونگ) برای انرژیهای جنبشی بیش از M0c2 که در آن M0 جرم سکون ذره است، اتلاف انرژی توسط گسیل تابش الکترومغناطیسی بیش از بیش اهمیت پیدا می‌کند. این تابش را برمز اشتراهلونگ یا تابش ترمزی می‌نامند
Bermsstrahlung
  ابر باری حول نوکلئون توزیع بار شعاعی پروتون و نوترون در هسته اتم را گویند.
charg cloud around nucleon
img/daneshnameh_up/c/cd/camptoneff.JPG
اثر کامپتون الکترودینامیک کلاسیک نشان می‌دهد که هر ذره باردار شتاب یافته ، تشعشع می‌کند. از این رو وقتی تابش الکترومغناطیسی با فرکانس معین به یک الکترون نه چندان مقید اصابت می کند، شتاب القایی باعث می شود که الکترون مقداری از انرژی الکترومغناطیسی را با همان فرکانس دوباره تابش کند. این پدیده به پراکندگی تامسون معروف است. تعمیم کوانتومی آن اثر کامپتون است.
Compton effect
  اطاقک ابری در یک اتاقک ابری ، بخار فوق اشباع ، معمولا آب ، بطور مصنوعی تولید می‌شود. زوج یونهای حاصل از برخورد یک ذره باردار ، بصورت مراکز چگالش بخار در می‌آیند. با زمانبندی و روشنایی مناسب ، می‌توان از خط سیر ذرات که چگالش قطرات آن مناسب با خواسته ماست عکسبرداری کرد.
cloud chamber
  انرژی کولونی انرژی حاصل از برهمکنش بین بارهای الکتریکی.
coulomb energy
  انرژی واپاشی انرژی واپاشی اختلاف جرم ایزوبارها را می‌رساند.
Decay energy
  واپاشی الکترونی (بتایی) متداولترین نوع واپاشی پرتوزا است، زیرا تمام ویژه هسته‌هایی که در دره پایداری نیستند، آمادگی گسیل بتا را دارند. این فرآیند مشتمل بر گسیل مستقیم یک الکترون از هسته است.
beta decay
img/daneshnameh_up/8/88/Alphae.JPG
واپاشی آلفا از نظر ساختار هسته‌ای ، واپاشی آلفا معرف واپاشی ذره از یک تراز هسته‌ای مجازی است.
alpha decay
  آشکار سازها دستگاههایی که برای ردیابی و یا شناسایی تشعشعات هسته‌ای بکار می‌روند.
Detectors
  طول موج کامپتون در برهمکنش پرتو گاما با یک الکترون نه چندان مقید ، پرتو گاما با یک اتلاف انرژی مناسب پراکنده می‌شود. اختلاف طول موج در این برهمکنش (λ' - λ = h/m0c (1 - cosθ که h/m0c را طول موج کامپتون نامند.
Compton wavelength
  برهمکنش اسپین - مدار الکترونها و نوکلئونها دارای تکانه‌های زاویه‌ای ذاتی هستند، که اسپین ذاتی خوانده می‌شوند. مطالعه تکانه‌ای زاویه‌ای کل یک سیستم ذرات برهمکنشی ، جزئیات راجع بین نیروهای این ذرات را منعکس می‌کند. مثلا از جمع برداری یا جفت شدگی تکانه زاویه‌ای الکترونها در اتمها ، می‌توان پی به وجود نیرویی برد که حرکت مداری اسپین یک الکترون را در میدان الکتریکی هستند (جفت شدگی اسپین - مدار) به هم مربوط می‌سازد.
spin - spin interaction
  برهمکنش اسپین - اسپین الکترونها و نوکلئونها دارای تکانه‌های زاویه‌ای ذاتی هستند، که اسپین ذاتی خوانده می‌شوند. مطالعه تکانه‌ای زاویه‌ای کل یک سیستم ذرات برهمکنشی ، جزئیات راجع بین نیروهای این ذرات را منعکس می‌کند. مثلا از جمع برداری یا جفت شدگی تکانه زاویه‌ای الکترونها در اتمها ، می‌توان پی به وجود نیرویی برد که حرکت مداری اسپین یک الکترون را در میدان الکتریکی هستند (جفت شدگی اسپین - مدار) به هم مربوط می‌سازد.
spin - orbit interaction
  حالت انرژی  
Energy state
  انرژی فوق حرارتی بسته به شرایط واکنشهای هسته‌ای را بهتر است با نوع ذره پرتابه ، انرژی پرتابه ، هدف ، یا فرآورده واکنش طبقه بندی کرد. انرژیهای فوق حرارتی ، انرژی پرتابه با انرژی تقریبا برابر یک الکترون ولت می‌باشد.
Epithermal energy
  اصل طرد پائولی در هر اتم الکترونها طبق اصل طرد پائولی بر روی چندین حالت توزیع می‌شوند. طبق این اصل هر حالت می‌تواند با نوکلئونهای یکسان طوری پر شود که هیچ دو نوکلئونی دارای مجموعه اعداد کوانتومی n ، l ، m و ms همانند نباشند.
Exclution principle
  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ در هر اتم الکترونها طبق اصل طرد پائولی بر روی چندین حالت توزیع می‌شوند. طبق این اصل هر حالت می‌تواند با نوکلئونهای یکسان طوری پر شود که هیچ دو نوکلئونی دارای مجموعه اعداد کوانتومی n ، l ، m و ms همانند نباشند.
Heisenberg uncertainty principle
  ایزوبار ویژه هسته‌هایی با عدد جرمی A برابر (A = Z + N)
Isobar
  ایزومر ویژه هسته در حالت برانگیخته با نیم عمر قابل اندازه گیری
Isomer
  ایزوتون ویژه هسته‌های با نوترون برابر و تعداد پروتون مختلف
Isotopon
  ایزوتوپ ویژه هسته‌های با عدد اتمی (پروتون) برابر و تعداد نوترون مختلف
Isotope
  فراوانی عبارت است از احتمال انجام یک واکنش هسته‌ای
abundance
  اعداد مرموز ویژه هسته‌هایی که برای آنها N یا Z برابر ، 2 ، 8 ، 20 ، 28 ، 52 ، 82 و 126 است، نسبت به ویژه هسته‌های مجاور دارای پایداری و فراوانی مخصوصا زیادتری هستند. این اعداد را اعداد مرموز یا جادوئی گویند.
magic number
  نوکلئون ذرات تشکیل دهنده هسته (هستکها) را نوکلئون گویند. مثل: نوترون ، پروتون
nucleouns
  برانگیختگی کولونی  
coulomb excitation
  نیروی هسته‌ای نیرویی که نوکلئونها را در کنار هم چیده و بردی در حدود شعاع هسته دارد.
nuclear force
  برهمکنش ضعیف  
weak interaction
img/daneshnameh_up/7/79/C3_quant_04.JPG
اسپین  
spin
  پراکندگی تامسون الکترودینامیک کلاسیک که ذره باردار شتاب یافته تشعشع می‌کند. از اینرو وقتی تابش الکترومغناطیسی با فرکانس معین به یک الکترون نه چندان مقید است اصابت می‌کند، شتاب القایی باعث می‌شود که الکترون مقداری از انرژی الکترمغناطیسی را با همان فرکانس دوباره تابش کند. این پدیده به پراکندگی تامسون موسوم است.
Thomson scattering
  شکافت نظریه اصلی فرآیند شکافت هسته‌ای توسط بوهر و ویلر (1939) بر پایه مدل قطره‌ای ارائه شد. انرژی بستگی نوترون گیر افتاده (بمباران نوترونی) ، هسته مرکب را به ارتعاشهای شدیدی وا می‌دارد که باعث شکست هسته می‌شود.  
fission
  واپاشی گامایی  
gamma decay
  پتانسیل یوکاوا  
Yukawa potential
تصویر
ذره آلفا  
Alpha partical
  واپاشی بتا  
beta decay
  قطبش سمت گیری به جهتی خاص را گویند.
polarization
  پراکندگی همدوس  
Coherent scattering
  پرتو دلتا در برانگیزش اتبی و یا یونش اتمی توسط الکترونها ، ممکن است الکترون بیرون انداخته شده خود انرژی کافی برای یونش را داشته باشد، که به آن اغلب الکترون دلتا گویند.
Delta ray
  تولید زوج  
pair production
تصویر
اثر فوتوالکتریک  
photo electric effect
  پراکندگی ریلی اگر پرتو گاما توسط یک الکترون مقید که از اتمش خارج نمی‌شود و پراکنده گردد (اکثرا می‌توان از تغییر در طول موج صرفنظر کرد) که پراکندگی ریلی گویند. هر چه عدد اتمی پراکننده بیشتر شود، مقدار این پراکندگی افزایش می‌یابد.
Revleigh scattering
  مکانیک کوانتومی مکانیک حاکم بر ذرات زیر اتمی (ذرات خرد)
quantum mechanic
  پاریته  
Parity
  ثابت پلانک  
Plank’s constant
  سوسوزن آلی نوعی شمارشگر هسته‌ای می‌باشد. از نوری که در برانگیختگی اتمها تولید می‌شود استفاده می‌نماید. برای آشکار سازی نوترون بکار می‌رود.
Organic scintillator
img/daneshnameh_up/b/b1/Geiger.jpg
شمارنده گایگر برای آشکار سازی نوترون بکار رفته. الکترونهایی که از دیوار شمارگر آزاد می‌شوند گاز را یونیزه و تخلیه را آغاز می‌کنند. فقط برای تعیین شدت خوب است.
Geiger counter
  دوترون هیدروژن با دو پروتون (نوکلئون) را گویند.
deutelon
  عدد اتمی تعداد پروتونهای موجود در هسته را گویند.
Atomic number
  عدد جرمی برابر تعداد پروتونها و نوترونها می‌باشد.
Mass number
  عدد کوانتومی  
Quantum number
  گشتاور دو قطبی  
Dipde moment
  گشتاور مغناطیسی  
Magnetic moment
  گشتاور چند قطبی
Multipole moment
  موج دوبروی  
Broqlie wave
  نیم عمر  
Half - life
  نمودار کوری شکلهای تجربی طیفهای پرتوهای بتا و ... در واپاشی پرتوزایی که تعداد ذرات بتا در واحد فاصله تکانه ، بر حسب تکانه الکترون. واحد تکانه گاوس - سانتیمتر است.
Kurie plot
  ویژه هسته دختر ویژه هسته پرتوزای اولیه در هر مد واپاشی را هسته مادر و ویژه هسته (سنگین) نهایی را هسته دختر می‌نامند. ساده‌ترین وضعیت وقتی اتفاق می‌افتد که هسته دختر پایدار است.
Daughter nuclide




نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» انرژی هسته ایی

دید کلی

وقتی که صحبت از مفهوم

انرژی

به میان می‌آید، نمونه‌های آشنای انرژی مثل

انرژی گرمایی

،

نور

و یا

انرژی مکانیکی

و

الکتریکی

در شهودمان مرور می‌شود. اگر ما انرژی هسته‌ای و امکاناتی که این انرژی در اختیارش قرار می‌دهد، آشنا ‌شویم، شیفته آن خواهیم شد.





img/daneshnameh_up/0/0c/energihaastehi.jpg



آیا می‌دانید که

  • انرژی گرمایی تولید شده از واکنشهای هسته‌ای در مقایسه با گرمای حاصل از سوختن زغال سنگ در چه مرتبه بزرگی قرار دارد؟
     
  • منابع تولید انرژی هسته‌ای که بر اثر سیلابها و رودخانه از صخره شسته شده و به بستر دریا می‌رود، چقدر برق می‌تواند تولید کند؟
     
  • کشورهایی که بیشترین استفاده را از انرژی هسته‌ای را می‌برند، کدامند؟ و ... .

نحوه آزاد شدن انرژی هسته‌ای

می‌دانیم که

هسته

از

پروتون

(با بار مثبت) و

نوترون

(بدون بار الکتریکی) تشکیل شده است. بنابراین

بار الکتریکی

آن مثبت است. اگر بتوانیم هسته را به طریقی به دو تکه تقسیم کنیم، تکه‌ها در اثر

نیروی دافعه الکتریکی

خیلی سریع از هم فاصله گرفته و

انرژی جنبشی

فوق العاده‌ای پیدا می‌کنند. در کنار این تکه‌ها ذرات دیگری مثل نوترون و

اشعه‌های گاما

و

بتا

نیز تولید می‌شود. انرژی جنبشی تکه‌ها و انرژی ذرات و پرتوهای بوجود آمده ، در اثر برهمکنش ذرات با مواد اطراف ، سرانجام به انرژی گرمایی تبدیل می‌شود. مثلا در واکنش هسته‌ای که در طی آن

235U

به دو تکه تبدیل می‌شود، انرژی کلی معادل با 200MeV را آزاد می‌کند. این مقدار انرژی می‌تواند حدود 20 میلیارد کیلوگالری گرما را در ازای هر کیلوگرم

سوخت

تولید کند. این مقدار گرما 2800000 بار برگتر از حدود 7000 کیلوگالری گرمایی است که از سوختن هر کیلوگرم زغال سنگ حاصل می‌شود.





img/daneshnameh_up/e/ee/pressurized.gif




کاربرد حرارتی انرژی هسته‌ای

گرمای حاصل از واکنش هسته‌ای در محیط

راکتور هسته‌ای

تولید و پرداخته می‌شود. بعبارتی در طی مراحلی در راکتور این گرما پس از مهارشدن انرژی آزاد شده واکنش هسته‌ای تولید و پس از خنک سازی کافی با آهنگ مناسبی به خارج منتقل می‌شود. گرمای حاصله آبی را که در مرحله خنک سازی بعنوان خنک کننده بکار می‌رود را به

بخار آب

تبدیل می‌کند. بخار آب تولید شده ، همانند آنچه در تولید برق از زعال سنگ ،

نفت

یا

گاز

متداول است، بسوی

توربین

فرستاده می‌شود تا با راه اندازی مولد ،

توان الکتریکی

مورد نیاز را تولید کند. در واقع ، راکتور همراه با مولد بخار ، جانشین دیگ بخار در نیروگاه‌های معمولی شده است.


سوخت راکتورهای هسته‌ای

ماده‌ای که به عنوان

سوخت

در راکتورهای هسته‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد باید شکاف پذیر باشد یا به طریقی شکاف پذیر شود.

235U

شکاف پذیر است ولی اکثر هسته‌های

اورانیوم

در سوخت از انواع

238U

است. این اورانیوم بر اثر واکنشهایی که به ترتیب با تولید

پرتوهای گاما

و

بتا

به

239Pu

تبدیل می‌شود.

پلوتونیوم

هم مثل

235U

شکافت پذیر است. به علت پلوتونیوم اضافی که در سطح جهان وجود دارد نخستین مخلوطهای مورد استفاده آنهایی هستند که مصرف در آنها منحصر به پلوتونیوم است.



میزان اورانیومی که از صخره‌ها شسته می‌شود و از طریق رودخانه‌ها به دریا حمل می‌شود، به اندازه‌ای است که می‌تواند 25 برابر کل مصرف برق کنونی جهان را تأمین کند. با استفاده از این نوع موضوع ،

راکتورهای زاینده‌ای

که بر اساس

استخراج اورانیوم از آب دریاها

راه اندازی شوند قادر خواهند بود تمام انرژی مورد نیاز بشر را برای همیشه تأمین کنند، بی آنکه قیمت برق به علت هزینه سوخت خام آن حتی به اندازه یک درصد هم افزایش یابد.


مزیتهای انرژی هسته‌ای بر سایر انرژیها




img/daneshnameh_up/2/29/PH_E_Hasteh.jpg




بر خلاف آنچه که رسانه‌های گروهی در مورد خطرات مربوط به حوادث راکتورها و

دفن پسماندهای پرتوزا

مطرح می‌کند از نظر آماری مرگ ناشی ازخطرات

تکنولوژی هسته‌ای

از 1 درصد مرگهای ناشی از سوختن زغال سنگ جهت تولید برق کمتر است. در سرتاسر جهان تعداد

نیروگاههای هسته‌ای

فعال بیش از 419 می‌باشد که قادر به تولید بیش از 322 هزار مگاوات توان الکتریکی هستند. بالای 70 درصد این نیروگاه‌ها در کشور فرانسه و بالای 20 درصد آنها در کشور آمریکا قرار دارد.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» علم فیزیک

فیزیک از واژه یونانی physikos به معنی « طبیعی» و physis به معنی « طبیعت» گرفته شده است. پس فیزیک علم طبیعت است، به عبارتی در عرصه علم پدیده‌های طبیعی را بررسی می‌کند.


علم فیزیک

علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده و

نیرو

را مطالعه می‌کند.

مفاهیم بنیادی

پدیده‌های طبیعی تحت عنوان قوانین فیزیک مطرح می‌شوند. این قوانین به توسط علوم ریاضی فرمول بندی می‌شوند، بطوری که قوانین فیزیک و روابط ریاضی باهم در توافق بوده و مکمل هم هستند و دوتایی قادرند کلیه پدیده‌های فیزیکی را توصیف نمایند.


تاریخچه علم فیزیک

  • از روزگاران باستان مردم سعی می‌کردند رفتار ماده را بفهمند. و بدانند که: چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند؟ ، چرا برخی مواد سنگینترند؟ و ... همچنین جهان ، تشکیل زمین و رفتار اجرام آسمانی مانند ماه و خورشید برای همه معما بود.



تصویر




  • قبل از ارسطو تحقیقاتی که مربوط به فیزیک می‌شد ، بیشتر در زمینه نجوم صورت می‌گرفت. علت آن در این بود که لااقل بعضی از مسائل نجوم معین و محدود بود و به آسانی امکان داشت که آنها را از مسائل فیزیک جدا کنند. در برابر سؤالاتی که پیش می‌آمد گاه خرافاتی درست می‌کردند، گاه تئوریهایی پیشنهاد می‌شد که بیشتر آنها نادرست بود.

    این تئوریها اغلب برگرفته از عبارتهای فلسفی بودند و هرگز بوسیله تجربه و آزمایش تحقیق نمی‌شدند و بعضی مواقع نیز جوابهایی داده می‌شد که لااقل بصورت اجمالی و با تقریب کافی به نظر می‌رسید.
     
  • جهان به دو قسمت تقسیم می‌شد: جهان تحت فلک قمر و مابقی جهان. مسائل فیزیکی اغلب مربوط به جهان زیر ماه بود و مسائل نجومی مربوط به ماه و آن طرف ماه نیز «فیزیک ارسطو» یا بطور صحیحتر «فیزیک مشائی» بود که در چند کتاب مانند «فیزیک» ، « آسمان» ، « آثار جوی» ، « مکانیک» ، « کون و فساد» و حتی«مابعدالطبیعه» دیده می‌شد.
     
  • تا اینکه در قرن 17 ، گالیله برای اولین بار به منظور قانونی کردن تئوریهای فیزیک ، از آزمایش استفاده کرد. او تئوریها را فرمولبندی کرد و چندین نتیجه از دینامیک و اینرسی را با موفقیت آزمایش کرد. پس از گالیله ، اسحاق نیوتن ، قوانین معروف خود (قوانین حرکت نیوتن) را ارائه کرد که به خوبی با تجربه سازگار بودند.
     
  • بدین ترتیب فیزیک جایگاه علمی و عملی خود را یافت و روز به روز پیشرفت کرد، مباحث آن گسترده‌تر شد، تا آنجا که قوانین آن از ریزترین ابعاد اتمی تا وسیعترین ابعاد نجومی را شامل می‌شود. اکنون فیزیک مانند زنجیری محکم با بقیه علوم مرتبط است و هنوز هم به سرعت در حال گسترش و پیشرفت می‌باشد.

نقش فیزیک در زندگی

  • هر فرد بزرگ یا کوچک ، درس خوانده یا بی‌سواد ، شاغل یا بیکار خواه ناخواه با فیزیک زندگی می‌کند. عمل دیدن و شنیدن ، عکس العمل در برابر اتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و ... نمونه‌هایی از امور عادی ولی در عین حال وابسته به فیزیک می‌باشند.



تصویر




  • پدیده‌های جالب طبیعی نظیر رنگین کمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگی ماه و خورشید و ... همه با فیزیک توجیه می‌شوند.
     
  • برنامه‌های رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ، تلفن و ... با کمک فیزیک مخابره می‌شوند.
     
  • با این نمونه‌های ساده می‌توان تصور کرد که اگر فیزیک نبود و اگر روزی قوانین فیزیک بر جهان حاکم نباشند، زندگی و ارتباطات مردم شدیدا دچار مشکل می‌شود.

فیزیک و سایر علوم




img/daneshnameh_up/e/ea/laser02.jpg




  • فیزیک در صنعت ، معدن ، دریانوردی ، هوانوردی و ... نیز کاربرد فراوان دارد. اینکه ابزار کار هر شغلی و هر علمی مبتنی براستفاده ازقوانین و مواد فیزیکی است، نقش اساسی فیزیک در سایر علوم و رشته‌ها را نمایان می‌کند. علاوه برآن استفاده روز افزون از اشعه لیزر در جراحیها و |دندانپزشکی ، رادیوگرافی با اشعه ایکس در رادیولوژی ، جوشکاری صنعتی و ... نمونه‌هایی از کاربردهای بی‌شمار فیزیک در علوم دیگر می‌باشند.

دانشمندان فیزیک

فیزیک و آینده

با این روند رو به رشدی که علم فیزیک در کنار سایر علوم دارد، می‌توان امیدوار بود که در آینده به چراها و چگونگی‌های عالم طبیعت پاسخ داده شود و این دنیای فیزیک سکوی پرتاب به عالم

متا فیزیک

باشد.




در آینده شاید فیزیک بتواند:




نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگی نامه سنایی

ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی (قصیده‌گو و مثنوی‌سرای زبان پارسی‌ است، که در سدهٔ ششم هجری می‌زیسته است.

حکیم سنایی
زادروز ۴۷۳ هجری
غزنه
درگذشت ۵۴۵ هجری
غزنه
آرامگاه غزنه
ملیت ایران قدیم-افغانستان امروز
نام‌های دیگر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی
دوره قرن پنجم و ششم هجری
آثار حدیقةالحقیقه
سیرالعباد الی المعاد

زندگی [ویرایش]

حکیم سنائی در سال () در شهر غزنه (واقع در افغانستان ) دیده به‌جهان گشود، و در سال () در همان شهر چشم از جهان فروبست. نام او را عوفی مجدالدین آدم السنایی و حاجی خلیفه آدم نیز نوشته اند. محمد بن علی الرقا از معاصران او در دیباچه
حسن اندر حسن اندر حسنم   تو حسن خلق و حسن بنده حسن

بخاطر این بیت بعضی از محققان می‌گویند که نام او در اصل حسن بوده و وی بعدها نام "مجدود" را برای خود انتخاب کرده است. در ابتدا سنایی طبق عادت آن زمان به دربار سلاطین روی آورد و به دستگاه غزنویان راه پیدا نمود. او در ابتدا به مداحی پرداخت تا اینکه یکباره شیدا شد و دست از جهان و جهانیان شست. سنایی جند سالی از دوران جوانی را در شهرهای بلخ و سرخس و هرات و نیشابور گذراند. می‌گویند در زمانی که در بلخ بود به کعبه رفت. بعد از اینکه از مکه بازگشت مدتی در بلخ ماند. در سال ۵۱۸ ه.ق به غزنین برگشت. یادگار پر ارزش سفرهایش مقداری از قصاید وی می‌باشد. بعد از بازگشت به غزنین می‌گویند که خانه‌ای نداشت و یکی از بزرگان غزنین بنام خواجه عمید احمدبن مسعود به او خانه‌ای بخشید و سنایی تا پایان عمر در غزنین در عزلت به سر برد. و در این ایام مثنوی حدیقةالحقیقه را نوشت.[۱]

نصایح و اندرزهای حکیم سنایی دلاویز و پرتنوّع، شعرش روان و پرشور و خوش بیان، و خود او، در زمرهٔ پایه‌گذاران نخستین ادبیات منظوم عرفانی در زبان فارسی به‌شمارآمده است (صفحهٔ ۴۲، حافظ‌نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ.)

او در مثنوی، غزل و قصیده توانائی خود را بوضوح نشان داده است.

سنائی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی که مسعود در اسارت بود، برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد و این نیز از بزرگواری سنایی حکایت می‌کند.

مضامین عرفانی [ویرایش]

بسیاری از مفاهیم و اخلاقی و عرفانی، برای نخستین بار، با سحر و سادگی سخن دل‌نشین، زلال، و از جان برخاستهٔ حکیم سنایی به وارد شد.

این سخن تحفه‌ایست ربانی   رمز اسرارهای روحانی
خاطر ناقصم چو کامل شد   به سخن‌های بکر حامل شد
هر نفس   هر یک از یک شگرف تر زاید
شاهدانی به چهره همچو هلال   در حجاب حروف زهره جمال
در مقامی که این سخن خوانند   عقل و
خاکیان جان نثار او سازند  
   

همین بذرهای اولیهٔ سخنان روحانی و عرفانی‌ست که سنایی پراکنده کرد، و عطار و مولانا و سعدی و حافظ و جز آنان، در طول بیشتر از سه قرن، آن‌ها را به اوج پختگی، صلابت، روانی، و پر معنایی رسانیدند.

سنائی و مولانا [ویرایش]

معانی و الفاظ نو ظهور عرفانی در شعر و سخن سنائی در اشعار و اندیشه‌های دیگر استادان سخن فارسی همچون مولانا تأثیر گذارده و در مواردی بازتاب مستقیم داشته‌اند.

مولانای بلخی، عطار نیشابوری و سنایی غزنوی را به منزلهٔ روح و چشم خود می‌دانست‌:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او   ما از پی سنایی و عطار آمدیم

آثار سنایی [ویرایش]

قصاید، غزلیات، رباعیات، قطعات و مفردات سنایی در دیوان اشعار وی گرد آمده است. جز دیوان، آثار دیگر او عبارت‌اند از:

  1. طریق‌التحقیق: منظومه دیگری در قالب مثنوی است که به وزن و شیوه حدیقةالحقیقه سروده شده است و کار سرودن آن در سال ۵۲۸ ه.ق سه سال بعد از اتمام حدیقةالحقیقه، تمام شده است.
  2. : شامل هفتصد بیت است و در آن از موضوعات اخلاقی سخن رفته است. سنایی در این اثر به طریق تمثیل، از خلقت انسان و نفوس و عقل‌ها صحبت به میان آورده است. سنایی آن را در سرخس سروده است.
  3. : هنگام توقف شاعر در بلخ سروده شده و حدود پانصد بیت است و چون به طریق مزاح سروده شده، آن را مطایبه‌نامه نیز گفته‌اند.
  4. عشق‌نامه: شامل حدود هزار بیت در قالب مثنوی است و در چهار بخش حقایق، معارف، مواعظ و حکم گرد آمده است.
  5. عقل‌نامه: منظومه‌ای است که در سبک و وزن عشق‌نامه در قالب مثنوی سروده شده است.
  6. مکاتیب: نوشته‌ها و نامه‌هایی از سنایی است که به نثر فارسی نوشته شده و از آن با نام مکاتیب یا رسائل سنایی یاد می‌شود.


نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگی نامه رودکی

بوعبدالله جعفربن محمدبن حکیم‌بن عبدالرحمن‌بن آدم رودکی زاده اواسط قرن سوم هجری قمری از شاعران ایرانی دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است.

رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده‌است و به‌روایتی بعدها کور شد.او در روستایی به‌نام بَنُج رودک [۱] (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد.

رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند که به این خاطر است که تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته‌است و این از نوشته‌های ایرانی عربی نویس هم عصر رودکی- ابوحاتم رازی مسجل می‌گردد

ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیم‌بن عبدالرحمن‌بن آدم رودکی

زادروز اواسط قرن سوم هجری قمری
پنجکنت
درگذشت ۳۲۹ هجری قمری
۹۴۱ میلادی
پنجکنت
آرامگاه بنجرودک تاجیکستانبنجکنت(تاجیکستان)
محل زندگی پنجکنت و بخارا
ملیت ایرانی‌تبار
نام‌های دیگر رودکی سمرقندی
پیشه شاعر، ، مترجم
سبک قصیده، رباعی، غزل، مثنوی
لقب پدر شعر فارسی، استاد شاعران
دوره سامانیان
مذهب اسماعیلی
آثار مثنوی کلیله و دمنه، دیوان اشعار
فرزندان عبدالله
والدین جعفر بن محمد
گفتاورد «هیچ گنجی نیست از فرهنگ به»

زندگی و مرگ [ویرایش]

او زاده نیمه دوم بود. رودکی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. می‌گویند رودکی در حدود یک صدهزار بیت شعر سروده است[۳] و درموسیقی، ترجمه و آواز نیز دستی داشته‌است.

رودکی در هنگام مرگ کور بود. عده‌ای او را نابینای مادرزاد می‌دانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شده‌است. بهر حال رودکی در سه سال پایانی عمر مورد بی مهری امرا قرار گرفته بود.[۴] او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.[۵]

او مدح‌کننده[۶] امیر سعید نصر بن احمد اسماعیل() امیر سامانی، یا بانویه امیر صفاری(ماکان پسر کاکی سردار دیلمی و خواجه ابوالفضل بلعمی وزیر سامانیان-که رودکی را به نظم کلیله دمنه انگیزاند- بوده‌اند. درباره
بدا میر خراسانش چل هزار درم   وزو فزونی یک‌پنج میر ماکان بود

رودکی فرزندی به نام عبدالله داشته‌است که در بیشتر تذکره‌ها پیش از نام خودش می‌آمده و از این رو به ابوعبدالله معروف شده بود.

شاعری رودکی [ویرایش]

رودکی در بسیاری از موارد از اولین‌ها در ادبیات پارسی است.او آثار بسیاری را خلق نمود که متاسفانه جز پاره‌ای از آنها بدستمان نرسیده‌است.شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم خود رودکی را آفرینندهٔ دوبیتی دانسته و آغاز شاعری رودکی را از آنجا می‌داند که وی صدای شادی کودکی که درحال گردو بازی کردن بود را می‌شنود که ازفرط شادی بابت هنر بازی خود زبان شاعری وی گشوده شده و با کلامی آهنگین می‌گوید: « غلتان غلتان همی رود تا بن گو».[۷].دولتشاه سمرقندی (قرن نهم) در تذکرهٔ معروف خود آن کودک را پسر یعقوب لیث سر سلسلهٔ صفاریان می‌داند.و شاعر با شنیدن آهنگ این کلام تحت تاثیر قرار گرفته و به خانه می‌رود و بر همان وزن به شاعری می‌پردازد.و از آنجا که اشعارش در دوبیت بودند به دوبیتی یا رباعی معروف می‌شوند.بهرحال اورا مبتکر قالب رباعی دانسته‌اند.[۸]

موسیقی و رودکی [ویرایش]

در تذکره‌ها آمده رودکی چنگ نواز بوده‌است.می‌گویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازه‌ای بوده‌است که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد. این داستان که در کتاب چهار مقاله از نظامی عروضی آمده‌است بر این قرار است که امیرنصر سامانی (یا امیری دیگر) از بخارا به هرات می‌رود و دلبستهٔ هوای هرات می‌گردد.بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب می‌اندازد که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات می‌مانند.لشگریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش می‌دهند. رودکی نیز می‌دانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید.از این رو قصیده‌ای می‌سراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود، چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز می‌خواند. و امیر چنان تحت تاثیر قرار می‌گیردکه بدون آنکه کفش را در پایش کند سوار بر اسب می‌شود و مستقیم به سوی بخارا می‌تازد.و نقل است که کفش‌هایش را تا دو فرسنگ دنبال او می‌بردند.و رودکی پنجاه هزار درم از لشگریان می‌گیرد.[۹] آن قصیده اینگونه‌است:

بوی جوی مولیان آید همی   یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درُشتی‌های او   زیرپایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست   خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی   میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان   سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه ست و بخارا آسمان   ماه سوی آسمان آید همی

او برای سروده‌های آهنگین خود یک راوی داشته که نامش احتمالا مج یا ماج که اشعار رودکی را با صدای خوش می‌خوانده‌است. خود رودکی در شعر خود از او بنام مج یاد می‌کند. اما فرهنگ انجمن آرای ناصری نام اورا ماج ثبت کرده‌است.[۱۰]

آثار [ویرایش]

رودکی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین از پرکارترین‌ها نیز بشمار می‌رود.ابیات او در گزارش‌های رشیدی سمرقندی، جامی در بهارستان، نجاتی و شیخ منینی و مولفان «حبیب السیر» و «زینت المجالس» و مفتاح التواریخ در همه و همه تعداد ابیات رودکی بیش از یک میلیون محاسبه کرده‌اند که آمار ارائه شده اندکی در شمار با هم متفاوت است.[۱۱]

کلیله و دمنه [ویرایش]

مهم‌ترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نمانده‌است.کلیله و دمنه در اصل کتابی ست هندی که در دورهٔ ساسانیان به دستور بزرگمهر و به وسیله برزویه طبیب به پارسی میانه ترجمه شد.و داستانیست رمز آمیز از زبان حیوانات.روزبه دادویه مشهور به ابن مقفع پس از اسلام آن را به عربی برگرداند[۱۲] و همان اثر ابن مقفع یا متن پهلوی بتوسط رودکی به شعر فارسی در آمد. نصرالله منشی از معاصران بهرامشاه غزنوی نیز در سدهٔ ششم ترجمهٔ ابن مقفع را به نثر پارسی کشید.داستان منظوم شدن کلیله و دمنه به توسط رودکی در شاهنامه نیز منقول است.شیخ بهایی در کتاب کشکول خود آورده‌است که منظومهٔ کلیله و دمنهٔ رودکی مشتمل بر دوازده هزار بیت بوده‌است.اینک نمونه‌ای از ابیات باقیمانده از منظومهٔ کلیله و دمنهٔ رودکی:

دمنه را گفتا که تا این بانگ چیست   با نهیب و سهم این آوای کیست؟
دمنه گفت اورا:جز این آوا دگر   کار تو نه هست و سهمی بیشتر
آب هرچه بیشتر نیرو کند   بند ورغ سست بوده بفگند
دل گسسته داری از بانگ بلند   رنجکی باشدت و آواز بلند

سندبادنامه [ویرایش]

از دیگر آثار رودکی می‌توان به سندبادنامه اشاره نمود.اثر سندبادنامه هم از اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران شده و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته‌است.سندبادنامه در دوره سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه گشت.هم اکنون تنها یک سندبادنامه دردست داریم که تهذیب می‌باشد و اصل آن نوشتهٔ ابوالفوارس قنازری ست.مطابق پژوهش‌های پاول هرن شرق شناس مشهور آلمانی مربوط به سندبادنامهٔ رودکی است[۱۳]:

آن گرنج و آن شکر برداشت پاک   وندر آن دستار آن زن بست خاک
آن زن از دکان فرود آمد چو باد   پس فلرزنگش بدست اندر نهاد

یا این بیت:

تا به خانه برد زن را با دلام   شادمانه زن نشست و شادکام

اشعار غنایی [ویرایش]

عمدهٔ اشعار غنایی رودکی را غزل‌ها و رباعی‌های وی تشکیل می‌دهند.این اشعار که برپایهٔ دم غنیمت شمری و خوشی و گذران زندگی و معاشقه استوار است شباهت زیادی با اشعار هوراس و آناکرئون و ابونواس دارد و در حقیقت تجدیدگر راهی ست که از اپیکور آغاز شده در ایران به رودکی رسیده و از همین راه به دست خیام و حافظ سپرده شده است[۱۴].خمریات او بسیار شبیه به خمریات ابونواس است.در این گونه خمریات و نیز در اوصاف طبیعت و زیبایی‌های جهان او بسیار موفق عمل نموده که این موفقیت را در تاثیر بر متاخرین می‌توان جست.علت اصلی موفقیتش را می‌توان در ذوق بالا در تصویرسازی و تشبیهات دقیق و لطیف دانست.همین تشبیهات و جلوه‌های رنگارنگ و گوناگون طبیعت در شعر رودکی راه را برای شاعرانی مانند منوچهری دامغانی در وصف طبیعت گشود.یک مورد از خمریات معروف رودکی بدین قرار است: (بیار آن می‌که پنداری روان یاقوت نابستی/و یا چون برکشیده ابر پیش آفتابستی//سحابستی قدح گویی و می‌قطرهٔ سحابستی/طرب گویی که اندر دل دعای مستجابستی//اگر می‌نیستی یکسر همه دل‌ها خرابستی/اگر در کالبد جان را ندیدستی شرابستی)).

مدایح [ویرایش]

اولین مدیحه در پارسی ظاهرا در سیستان بوسیله محمد سگزی و بسام کرد سروده شد.که در مدح یعقوب لیث بود[۱۵].رودکی نیز مانند غالب شعرا شاعری درباری بود و درمدح و تکریم شاهان و فضلا بیت می‌سرود.مدایح او غالبا بصورت قصیده اند.گاهی تنها در پایان قصیده چند بیت در مدح کسی نیز گفته و اضافه می‌شود و گاهی نیز قصاید بلند بالایی در مدح بزرگان در اشعار او دیده می‌شود.مهمترین و معروفترین مدیحهٔ او در مدح ابوجعفر احمد بن محمد امیر سیستان است و با این مطلع آغاز می‌شود ((مادر می‌را بکرد باید قربان/بچهٔ اورا گرفت و کرد به دندان).او بجز مدایح مراثی و هجویاتی نیز دارد که البته تعدادشان چندان زیاد نیست.او در مدح بسیار میانه رو بوده و اثری از تملق و چاپلوسی در مدحیاتش نمی‌توان یافت.[۱۶] از مراثی معروف او نیز دو مورد که برای شهید بلخی و خواجه مرادی سروده شده‌است شهرت دارد.[۱۷]

در شعر رودکی پند و اندرز و سخنان حکیمانه نیز به وفور یافت می‌شود که همین گونه در شعر کسایی مروزی و فردوسی و ناصرخسرو نیز آمده‌است.بیشتر پند و اندرزهای رودکی اخلاقی و درباب هوشیاری و هشدار است که خواننده را به پندگیری و عبرت آموزی از جهان وا می‌دارد:

زمانه پندی آزادوار داد مرا   زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا که غم نخوری   بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا:خشم خویش دار نگاه   کرا زبان نه به بند است پای دربند است

 

نابینایی رودکی [ویرایش]

برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لباب‌الالباب رودکی را کور مادرزاد دانسته‌اند، همچنین قدیمی‌ترین منبع، رودکی را اکمه (کور مادرزاد) خوانده‌است.[۱۸]. ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفته‌اند، چنانکه می‌گوید:

اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را   ز بهر گیتی من کور بود نتوانم

و نیز دقیقی می‌گوید:

استاد شهید زنده بایستی   وان شاعر تیره‌چشم روشن‌بین

و فردوسی نیز آنجا که از نظم کلیله و دمنه سخن می‌گوید نابینایی رودکی را می‌نمایاند:

گزارنده را پیش بنشاندند   همه نامه بر رودکی خواندند

و ناصر خسرو می‌گوید:

اشعار زهد و پند بسی گفته‌ست   آن تیره‌چشم شاعر روشن‌بین

با این همه برخی هیچ سخنی از کوری او نمی‌گویند مانند سمعانی در الانساب و یا نظامی عروضی در چهار مقاله و نیز در کتاب تاریخ سیستان. از دیگر سو شعرهایی نیز از رودکی به‌جامانده که او را بینا می‌نمایاند:

همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود   همیشه گوشم زی مردم سخندان بود

یا

چادرکی رنگین دیدم بر او   رنگ بسی گونه بر آن چادرا

یا در جایی طبیعت بهار را اینگونه توصیف می‌نماید و سخت است که این ابیات را از شاعری نابینا بدانیم

لاله میان کشت بخندد همی ز دور   چون پنجهٔ عروس به حنّا شده خضیب
نفاط برق روشن و تندرش طبل زن   دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب

یا در جایی نقش و نگار و رنگارنگی طبیعت را به کتاب ارژنگ اثر مانی پیامبر ایران باستان مانند می‌کند.مانی پسر پاتگ همدانی کتابی نوشته بود که متاسفانه در دست نیست و آن سراسر مانند دیگر آثار مانویان پر دارای حاشیهٔ منقش بوده‌است.ربط دادن تصاویر ملون و رنگارنگ روی صفحهٔ کتاب به طبیعت بهاری برای کسی که تا کنون آن را ندیده‌است حتی براثر آموزش نیز دور از تصور است:

اکنون ز بهار مانوی طبع   پر نقش و نگار همچو ژنگست

با توجه به این اشعار و اشعار دیگری که رودکی به تصریح از فعل «دیدن» استفاده کرده‌است، اندیشمندان فارسی بر این نظر هستند که نوشته محمود بن عمر نجاتی نویسنده کتاب بساتین‌الفضلاء را که در ۷۰۹ (قمری) نوشته شده درست می‌انگارد که چنین می‌گوید: «رودکی در پایان عمر کور شده‌است.»[۱۹]، ولی با این حال بدیع الزمان فروزانفر با مقایسه بین رودکی و بشار بن برد، شاعر نابینای شعوبی و عربی گوی، اعتقاد دارد که اشعار ذکر شده از او هیچ تضادی با نابینا بودنش ندارد.[۲۰] با این حال بنابر کشفیات اخیر انجام شده، سعید نفیسی با صراحت نابینا بودن رودکی را رد می‌کند.از آنجایی که خود وی در هیچ کجای اشعار باقیمانده اش اشاره‌ای به کوری خود نمی‌کند و تذکره نویسانی که مدعی کور بودن مادرزادی وی هستند بیتی از خود رودکی دربارهٔ کور بودنش ذکر نکردند این احتمال وجود دارد که در سال‌های پایانی عمرش مثلا در زمان سرودن کلیله و دمنه (که امروزه اثری از آن نیست) کور بوده باشد که این جدای از تطابق با گزارش فردوسی از نظم کلیله دمنه، با یافته‌های محققین و تصویر سازی‌های موجود در تشبیهات شاعر نیز همخوانی دارد.

ماجرای نبش قبر [ویرایش]

در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی، صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند» گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاش‌های بسیار وی موفق شد گور وی را چنان که در تمامی تذکره‌ها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.در سال ۱۹۶۵، گروهی باستان شناس روسی به رهبری گراسیموف- پیکرتراش نامی روس- گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.نتیجهٔ پژوهش‌ها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاورده‌است بلکه سر وی را روی آتش یا زغال گداخته گرفته‌اند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشته‌است. همچنین شکستگی‌های متعدد در ستون مهره‌ها و دنده‌های وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت می‌کند.[۲۱]

رودکی در ادبیات فارسی [ویرایش]

رودکی را پدر ادبیات فارسی دانسته‌اند.[۲۲].پیش از وی شعر فارسی سروده می‌شد اما کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود.ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پهلوی به خط فارسی نقش داشته‌است.[۲۳] در تذکره‌ها و کتب پارسی اشعار وی بارها ذکر شده‌است که همین‌ها اساس جمع آوری دیوان وی بودند.اشعار او بارها بتوسط شاعران ایرانی مورد استقبال قرار گرفت و بارها در تضمین‌ها از آنها استفاده شد.وی در میان شاعران فارسی بسیار مورد ارج و احترام بوده و کمتر کسی زبان به نکوهش وی گشوده‌است.او شعر فارسی را از پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قالب های جدید فارسی بوجود آورد و با ترجمهٔ منظومه‌های مختلف و سرایش اشعار حکیمانه و تعلیمی و نیز تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی بخوبی گشود.[۲۴] از کسانی که از سروده‌های رودکی در اشعار خود تضمین آورده‌اند می‌توان به ، ، سوزنی سمرقندی، فرخی سیستانی، <a title="امیر معزی" href="http://fa.wikipedi



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگی نامه مولوی

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی (‎۶ ربیع‌الاول بلخ[۱] یا وخش[۲] - ۵ جمادی‌الثانی قونیه) از مشهورترین شاعران فارسی‌زبان ایرانی‌تبار[۳] است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است 


تصویری پندارین از مولانا
زادروز ۶ ربیع‌الاول
بلخ یا وخش
درگذشت ۵ جمادی‌الثانی قونیه
آرامگاه قونیه ترکیه
لقب مولانا
مولوی
خَمُش
دوره خوارزمشاهیان
مذهب مسلمان سنی اشعری
آثار مثنوی معنوی
دیوان شمس
فیه ما فیه

 

مولوی، پیونددهنده ملت‌ها [ویرایش]

مولوی

مولوی خود زادهٔ بلخ یا وخش بود در خراسان بزرگ (که اکنون بخش‌هایی از آن واقع در افغانستان و تاجیکستان است)، و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در قونیه در دیار روم (واقع در ترکیهٔ امروزی) می‌زیست. با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی ایرانیان و پارسی زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر می‌دانند، چرا که آثار او به زبان پارسی سروده شده، و از محیط فرهنگ ایرانی بیشترین تاثیر را پذیرفته‌است. داستانهای مثنوی عموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بوده‌است. داستان کبودی زدن قزوینی نمونه‌ای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی و مولوی است.[۵]

پارسی گو گرچه تازی خوشتر است   عشق را خود صد زبان دیگر است

آثار مولانا تأثیر زیادی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز داشته‌است. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقه صوفی‌گری مربوط به او از ناحیه قونیه بودند و آرامگاه وی نیز در قونیه است.[۶]

 

ای بسا هندو و ترک همزبان   ای بسا دو ترک چون بیگانگان

برخی مولوی‌شناسان (ازجمله عبدالحسین زرین‌کوب) برآنند که در دوران مولوی، زبان مردم کوچه و بازار قونیه، زبان فارسی بوده‌است.[۷]

زندگی‌نامه [ویرایش]

آغاز زندگی [ویرایش]

موزهٔ مولانا در قونیه

جلال‌الدین محمد بلخی در ۶ ربیع‌الاول سال بلخ زاده شد.[۱] پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقهٔ او به احمد غزالی می‌پیوست. وی در عرفان و سلوک سابقه‌ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در می‌دانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی، پرچم‌داران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت. سلطان‌العلما احتمالاً در سال چنگیزخان از بلخ کوچید و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. روایت شده‌است که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. وی به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت و تا اواخر عمر آن‌جا بود و پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطان‌العلما در حدود سال [۸]

همه کردند رو به فرزندش   که تویی در جمال مانندش
شاه ما زین سپس تو خواهی بود   از تو خواهیم جمله مایه و سود

سید ، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد تا با مرشد خود، سلطان‌العلما در قونیه دیدار کند؛ اما وقتی که به قونیه رسید، متوجه شد که او جان باخته‌است. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت: در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده. این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز به دستور او به
بود در خدمتش به هم نه سال   تا که شد مثل او به قال و به حال

طلوع شمس تبریزی [ویرایش]

مولانا در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهره‌مند بودند تا اینکه شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز شنبه ۲۶ جمادی‌الاخر
زاهد بودم ترانه گویم کردی   سر حلقهٔ بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم   بازیچهٔ کودکان کویم کردی

پیوستن شمس تبریزی به مولانا [ویرایش]

روزی مولوی از راه بازار به خانه بازمی‌گشت که عابری ناشناس گستاخانه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یا بایزید بسطامی؟» مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد(ص) سر حلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟» پس از این گفتار، بیگانگی آنان به آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی به مولانا گفته بود از راه دور به جستجویت آمده‌ام اما با این بار گران علم و پندارت چگونه به ملاقات الله می‌توانی رسید؟

و نگاه مولانا به او پاسخ داده بود: «مرا ترک مکن درویش و این‌بار مزاحم را از شانه‌هایم بردار.»

شمس تبریزی در حدود سال

غروب موقت شمس تبریزی [ویرایش]

مریدان که می‌دیدند که مولانا مرید ژنده‌پوشی گمنام شده و توجهی به آنان نمی‌کند، به فتنه‌جویی روی آوردند و به شمس تبریزی ناسزا می‌گفتند و تحقیرش می‌کردند. شمس تبریزی از گفتار و رفتار مریدان رنجید و در روز پنجشنبه ۲۱ شوال قونیه به دمشق کوچید. مولانا از غایب بودن شمس تبریزی ناآرام شد. مریدان که دیدند رفتن شمس تبریزی نیز مولانا را متوجه آنان نساخت با پشیمانی از مولانا پوزش‌ها خواستند.

پیش شیخ آمدند لابه‌کنان   که ببخشا مکن دگر هجران
توبهٔ ما بکن ز لطف قبول   گرچه کردیم جرم‌ها ز فضول

مولانا فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی به دمشق فرستاد تا شمس تبریزی را به قونیه باز گردانند. شمس تبریزی بازگشت و سلطان ولد به شکرانهٔ این موهبت یک ماه پیاده در رکاب شمس تبریزی راه پیمود تا آنکه به قونیه رسیدند و مولانا از گرداب غم و اندوه رها شد.

غروب دائم شمس تبریزی [ویرایش]

پس از مدتی دوباره حسادت مریدان برانگیخته شد و آزار شمس تبریزی را از سر گرفتند. شمس تبریزی از کردارهایشان رنجید تاجایی‌که که به سلطان ولد شکایت کرد:

خواهم این بار آنچنان رفتن   که نداند کسی کجایم من
همه گردند در طلب عاجز   ندهد کس نشان ز من هرگز
چون بمانم دراز، گویند این   که ورا دشمنی بکشت یقین

شمس تبریزی سرانجام بی‌خبر از قونیه رفت و ناپدید شد. تاریخ سفر او و چگونگی آن به درستی دانسته نیست.

شیدایی مولانا [ویرایش]

مولانا در دوری شمس تبریزی ناآرام شد و روز و شب به سماع پرداخت و حال آشفته‌اش در شهر بر سر زبان‌ها افتاد.

روز و شب در سماع رقصان شد   بر زمین همچو چرخ گردان شد

مولانا به شام و دمشق رفت اما شمس را نیافت و به قونیه بازگشت. او هر چند شمس تبریزی را نیافت؛ ولی حقیقت شمس تبریزی را در خود یافت و دریافت که آنچه به دنبالش است در خودش حاضر و متحقق است. مولانا به قونیه بازگشت و رقص و سماع را از سر گرفت و جوان و خاص و عام مانند ذره‌ای در آفتاب پر انوار او می‌گشتند و چرخ می‌زدند. مولانا سماع را وسیله‌ای برای تمرین رهایی و گریز می‌دید. چیزی که به روح کمک می‌کرد تا دررهایی از آنچه او را مقید در عالم حس و ماده می‌دارد پله پله تا بام عالم قدس عروج نماید. چندین سال گذشت و باز حال و هوای شمس تبریزی در سرش افتاد و به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیافت و به قونیه بازگشت.

مولانا و صلاح‌الدین زرکوب [ویرایش]

مولانا همچون عارفان و صوفیان بر این باور بود که جهان هرگز از مظهر حق خالی نمی‌گردد و حق در همهٔ مظاهر پیدا و ظاهر است و اینک باید دید که آن آفتاب جهان‌تاب از کدامین کرانه سر برون می‌آورد و از وجود چه کسی نمایان می‌شود.

روزی مولانا از کنار زرکوبان می‌گذشت. از آواز ضرب او به چرخ در آمد و شیخ به الهام از دکان بیرون آمد و سر در قدم مولانا نهاد و از وقت نماز پیشین تا نماز دیگر با مولانا در سماع بود. بدین ترتیب مولانا شیفته صلاح‌الدین شد و شیخ صلاح‌الدین زرکوب جای خالی شمس تبریزی را تا حدودی پر کرد. صلاح‌الدین مردی عامی و درس‌نخوانده از مردم قونیه بود و پیشهٔ زرکوبی داشت. مولانا زرکوب را جانشین خود کرد و حتی سلطان ولد با همه دانشش از او اطاعت می‌کرد. هر چند سلطان ولد تسلیم سفارش پدرش بود ولی مقام خود را به ویژه در علوم و معارف برتر از زرکوب می‌دانست؛ اما سرانجام دریافت که دانش و معارف ظاهری چاره‌ساز مشکلات روحی و معنوی نیست. او با این باور مرید زرکوب شد. صلاح‌الدین زرکوب نیز همانند شمس مورد حسادت مریدان بود اما به هر حال مولانا تا ۱۰ سال با او انس داشت تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان باخت و در قونیه دفن شد.

مولانا و حسام‌الدین چلبی [ویرایش]

حسام‌الدین چلبی معروف به اخی ترک از عارفان بزرگ و مرید مولانا بود. مولانا با او نیز ۱۰ سال همنشین بود. مولانا به سفارش حسام الدین مثنوی معنوی را به رشته ی نگارش در آورد و گه گاه در مثنوی نام حسام الدین به چشم می خورد به همین سبب در ابتدای امر نام حسامی نامه را برای مثنوی معنوی بر می گزیند.[نیازمند منبع]

درگذشت مولانا [ویرایش]

آرامگاه مولوی در قونیه، ترکیه

مولانا، پس از مدت‌ها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه

در آن روز پرسوز، قونیه در یخ‌بندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی در این ماتم شرکت داشتند. افلاکی می‌گوید: «بسی مستکبران و منکران که آن روز، زنّار بریدند و ایمان آوردند.» و ۴۰ شبانه روز این عزا و سوگ بر پا بود:

بعد چل روز سوی خانه شدند   همه مشغول این فسانه شدند
روز و شب بود گفتشان همه این   که شد آن گنج زیر خاک دفین

 

آثار [ویرایش]

آثار منظوم [ویرایش]

نسخه‌ای خطی از دیوان مولوی
برای دیدن صفحه‌های دیگر کتاب کلیک کنید.

مثنوی معنوی [ویرایش]

نوشتار اصلی: مثنوی معنوی
نسخه‌ای خطی از مثنوی معنوی در شیراز

مولانا کتاب مثنوی معنوی را با بیت «بشنو از نی چون حکایت می‌کند /از جدایی‌ها شکایت می‌کند» آغاز می‌نماید. در مقدمهٔ عربی مثنوی معنوی نیز که نوشته خود مولانا است، این کتاب به تأکید «اصول دین» نامیده می‌شود («هذا كتابً المثنوي، وهّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»). مثنوی معنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از ۵۰ سال داشت که نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمیت مثنوی نه از آن رو که از آثار قدیم ادبیات فارسی است؛ بلکه از آن جهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفته‌است: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.

اگر بخواهیم مجموعۀ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، به هجده بیتی می‌رسیم که سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به « نی نامه » شهرت یافته‌است. گرچه آغاز مثنوی مولانا ( نی نامه ) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیایش و توجّه به حق، در تار و پود آن نهفته‌است.

این «نی» همان مولاناست که به عنوان نمونۀ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی می‌بیند و «شکایت می‌کند» که چرا روح آزادۀ او از «نیستانِ» عالم معنا بریده‌است. او در مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یا انسان آگاه را به نی و چنگ تشبیه کرده‌است:

ما چو چنگیم و تو زخمه می‌زنی...

ما چو ناییم و نوا در ما زتوست...

دیوان شمس تبریزی [ویرایش]

نوشتار اصلی:
نسخه‌ای خطی از کلیات شمس تبریزی در قونیه

غزلیات و «» (یا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانی کسب کرده‌اند. درصد ناچیزی از این غزلیات به زبان‌های یونانی[۹] و عربی و ترکی است و عمده غزلیات موجود در این دیوان به فارسی سروده شده‌اند. به علاوه بیش از سی و پنج هزار بیت به فارسی، او حدود هزار بیت به عربی و کمتر از دویست بیت (اغلب به ملمع فارسی-ترکی یا فارسی-یوانی) به ترکی و یونانی ( جمعاً کمتر از یک سوم از یک درصد اشعارش) در این دیوان دا



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگی نامه خیام

غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی در نیشابور - درگذشته ۱۲ آذر ۵۱۰ خورشیدی در نیشابور)[۲] که به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری[۳] هم نامیده شده‌است، فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و لقبش «حجةالحق» بوده‌است؛[۴] ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آن‌که رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد[۵] رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶ - ۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.[۶] ابداع نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهم‌ترین کارهای اوست.[نیازمند منبع]

شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند.[۷][۴][۸] هرچند صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید، زیرا از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد

033-Earth-could-not-answer-nor-the-Seas-that-mourn-q75-829x1159.jpg
نام اصلی غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری
زمینه فعالیت ریاضیات، اخترشناسی، فلسفه، دین، تاریخ، گاهشماری، موسیقی
تولد ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی،
۱۸ مه ۱۰۴۸ میلادی
نیشابور
والدین ابراهیم خیام نیشابوری
مرگ ۵۱۰ خورشیدی،
۱۱۳۱ میلادی
نیشابور
محل زندگی حیره (نیشابور)
مدفن قبرستان حیره آرامگاه خیام
‏۲۰٫۲″ ۴۹′ ۵۸°شرقی ‏۵۷٫۲۱″ ۹′ ۳۶°شمالی / ۵۸٫۸۲۲۲۷۸غرب ۳۶٫۱۶۵۸۹۱۷جنوب / -۵۸٫۸۲۲۲۷۸;-۳۶٫۱۶۵۸۹۱۷
در زمان حکومت دوره سلجوقی، سلطان سنجر، ملک‌شاه سلجوقی
اتفاقات مهم سقوط دولت آل بویه، قیام دولتِ سلجوقی، جنگ‌های صلیبی، ظهور باطنیان
نام(های)
دیگر
خیامی، خیام نیشابوری، خیامی النیسابوری[۱]
لقب حکیم، حجة‌الحق، امام عصر، جانشین ابن‌سینا
کتاب‌ها رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس، رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب)، القول علی اجناس التی بالاربعاء(موسیقی)
مقاله‌ها رساله در جبر
فرزندان نواده او :شاهپور نیشابوری
دانشگاه نظامیه نیشابور
شاگرد ابن سینا، امام موفق نیشابوری
علت شهرت تدوین تقویم جلالی، رباعیات، استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و متافیزیک، مثلث خیام-پاسکال، چهارضلعی خیام-ساکری
تأثیرگذاشته بر

صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است.

زندگی [ویرایش]

نقاشی خیالی از عمر خیام.
آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.

عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.[نیازمند منبع]

در حدود ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله[۹] و از آن‌جاکه با نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدین ملک‌شاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملک‌شاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت.[۱۰] در همین سال‌ها (۴۵۶) مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس[۱۱] *را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. همچنین گفته می‌شود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملک‌شاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان ‌نموده‌است.[۱۲] پس از درگذشت ملک‌شاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو[۱۳] *که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است.[۱۴] غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.[۱۵]

باغی که آرامگاه خیام در آن قرار دارد، تصویر از کنار آرامگاه امامزاده محروق گرفته شده‌است و در ورودی قدیمی این باغ در تصویر دیده می‌شود.

مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷-۵۲۰ هجری می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز وفات او را ۵۱۶ نوشته‌اند، اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال ۵۱۷ بوده‌است .مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.[۱۶]

شرایط دوران خیام [ویرایش]

در زمان خیام فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:

  1. سقوط دولت آل بویه
  2. قیام دولتِ سلجوقی
  3. جنگ‌های صلیبی
  4. ظهور باطنیان

در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضی سمرقندی او را «حجة الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و متافیزیک یاد می‌کنند.[۱۷]

القاب [ویرایش]

حکیم حجة الحق، خواجه، امام، الفیلسوف حجة الحق، خواجه امام، حکیم جهان و فیلسوف گیتی، الشیخ الامام، الشیخ الاجل حجة الحق، علامهٔ خواجه، قدوهٔ الفضل، سلطان العلماء، ملک الحکماء، امام خراسان، من اعیان المنجّمین، الحکیم الفاضل الاوحد، خواجهٔ حکیم، الحکیم الفاضل، نادرهٔ فلک، تالی ابن سینا، حکیم عارف به جمیع انواع حکمت به ویژه ریاضی، مسلط بر تمامی اجزای حکمت و ریاضیات و معقولات، در اکثر علوم خاصه در نجوم سرآمد زمان، فیلسوف الوقت، سیدالمحقّقین، ملک الحکماء، الادیب الاریب الخطیر، الفلکی الکبیر، حجة الحق والیقین، نصیرالحکمة و الدین، فیلسوف العالمین، نصرة الدّین، الحیر الهمام، سیّدالحکماءالمشرق و المغرب، السیّدالاجل، فیلسوف العالم، به طور قطع در حکمت و نجوم بی‌همتا، علامهٔ دوران، بر دانش یونان مسلط و غیره.[۱۸]

خیام در افسانه [ویرایش]

انابه [ویرایش]

افسانه‌هایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانه‌ها از این قرار است که خیام می‌خواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:

ابریق می مرا شکستی، ربی   بر من در عیش را ببستی، ربی
من مِی خورم و تو می‌کنی بدمستی   خاکم به دهن مگر که مستی، ربی

پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!   آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهی   پس فرق میان من و تو چیست بگو!

و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانه‌ها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.[۱۹]

ای رفته و باز آمده بل هم گشته [ویرایش]

در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. عده‌ای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا می‌کرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟

خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:

ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته   نامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته   ریشت ز عقب در آمده دم گشته

و چون متوجه شد که من او را شناخته‌ام، تن به درون مدرسه رفتن در داد.[۲۰]

سه یار دبستانی [ویرایش]

نوشتار اصلی: سه یار دبستانی


بنا به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام‌الملک سیاست‌مداری بزرگ شد و خیام شاعر و متفکری گوشه‌گیر که در آثارش اندیشه‌های بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.[۲۱]

برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام اگر به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزار دینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت‌ کنند.[۲۲]

چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کرده‌است این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که بسیار بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌ است.[۲۳]

دستاوردهای خیام [ویرایش]

ریاضیات [ویرایش]

س. ا. کانسوا گفته: «در تاریخ ریاضی سده‌های ۱۱ و ۱۲ و شاید هم بتوان گفت در تمام سده‌های میانه حکیم عمر خیام متولد نیشابور خراسان نقش عمده‌ای داشته‌است.»[۲۴]

پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بوده‌است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضی‌دانان اروپایی سدهٔ ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده‌است،[۲۵] می‌توان رد پای خیام را به واسطه طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد.[۲۶] قدیمی‌ترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم‌دوره خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد.[۲۷] با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:

« خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده‌است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجسته‌ترین آنها در این علم است.  »

او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک جواب باشد و یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند.«آنچه که در هر حالت مفروض اتفاق می‌افتد بستگی به این دارد که مقاطع مخروطی‌ای که وی از آنها استفاده می‌کند در هیچ نقطه یکدیگر را قطع نکنند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را قطع کنند.»[۲۸]. ___ گفته: «نخستین کسی بود که گفت معادلهٔ درجهٔ سوم را نمی‌توان عموماً با تبدیل به معادله‌های درجهٔ دوم حل کرد، اما می‌توان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»[۱۴] ___ گفته: «در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفق‌ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.»[۱۴] همچنین ___ گفته: «در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفق‌ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.»[۱۴].

یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد.[۲۹] به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لایدن در هلند قرار دارد.[۳۰] «در نیمهٔ اول سدهٔ هیجدهم، ساکری اساس نظریهٔ خود را دربارهٔ خطوط موازی بر مطالعهٔ همان چهارضلعی دوقائمهٔ متساوی‌الساقین که خیام فرض کرده بود قرار می‌دهد و کوشش می‌کند که فرضهای حاده و منفرجه‌بودن دو زاویهٔ دیگر را رد کند.»[۳۱]

درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژه‌ای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کرده‌است و ادعا می‌کند قواعدی برای بسط دوجمله‌ای (a + b)n کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است. بنابرین از دیگر دست‌آوردهای وی موفقیت در تعیین ضرایب بسط دو جمله‌ای (بینوم نیوتن) است که البته تا سده قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جمله‌ای‌ها «دو جمله‌ای خیام-نیوتن» نامیده می‌شوند. نوشتن این ضرایب به صورت منظم مثلث خیام-پاسکال را شکل می‌دهد که بیانگر رابطه ای بین این ضرایب است.

به هر حال قواعد این بسط تا n = 12 توسط طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته) در کتاب «جوامع الحساب» آورده شده‌است.[۳۲] روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبان‌ها آن را به نام مثلث پاسکال می‌شناسند که البته خدشه‌ای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.[۳۳]

ستاره‌شناسی [ویرایش]

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی بدین منظور مدار گردش کره زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه نمود.

خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره شناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مقاطع مخروطی با هم قابل حل هستند.[۳۴] برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر [۳۵]* را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.»[۳۶] مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود جواب‌های منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته‌است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته است.[۳۷].

موسیقی [ویرایش]

خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداخته‌است و در القول علی اجناس التی بالاربعاء مسالهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایه‌های بی‌نیم‌پرده، با نیم‌پردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح می‌دهد.[۱۴]

ادبیات [ویرایش]

نوشتار اصلی: رباعیات خیام

خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند.[۳۸] معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند.[۳۹] صادق هدایت در این باره می‌گوید.

گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده [است.] [۴۰]

قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر از


نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگی نامه فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند.


پیکره فردوسی از استاد صدیقی در میدان فردوسی شهر رم
زادروز ۳۱۹ خورشیدی
۳۲۹ هجری قمری

توس، خراسان
درگذشت پیش از ۳۹۷ خورشیدی
۴۱۱ هجری قمری
توس
آرامگاه توس، خراسان
‏۳٫۳۴″ ۳۱′ ۵۹°شرقی ‏۱۰٫۱۵″ ۲۹′ ۳۶°شمالی / ۵۹٫۵۱۷۵۹۴۴غرب ۳۶٫۴۸۶۱۵۲۸جنوب / -۵۹٫۵۱۷۵۹۴۴;-۳۶٫۴۸۶۱۵۲۸
محل زندگی توس، [۱]
ملیت ایرانی
نام‌های دیگر فردوسی
پیشه شاعر
سبک خراسانی
لقب حکیم توس، حکیم سخن
دوره فرمانروایی غزنویان
مذهب شیعه[نیازمند منبع]
آثار شاهنامه
گفتاورد
به نام خداوند جان و خرد   کزین برتر اندیشه بر نگذرد

زایش و نام و نشان [ویرایش]

بر پایه دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به جهان گشود.

سال زایش فردوسی در ۳۲۹ هجری قمری از آنجا دریافته شده‌است که در یکی از سروده‌های فردوسی می‌توان زمان چیرگی سلطان محمود غزنوی بر ایران در سال ۳۸۷ هجری قمری (برابر با ۳۷۵ خورشیدی) را دریافت کرد:

بدانگه که بُد سال پنجاه و هشت   نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت
فریدون بیداردل زنده شد   زمین و زمان پیش او بنده شد

و همچنین با درنگریستن به این که فردوسی در سال ۳۸۷ قمری، پنجاه و هشت ساله بوده‌است، می‌توان درست بودن این گمانه را پذیرفت.

نظامی عروضی، نخستین پژوهنده‌ای که دربارهٔ زندگی فردوسی جستاری نوشته‌است، زایش فردوسی را در ده «باز» (پاژ) دانسته‌است. بن‌مایه‌های تازه‌تر روستاهای «رزان» را نیز جایگاه زایش فردوسی دانسته‌اند اما بیشتر پژوهشگران امروزی این گمانه‌ها را بی‌پایه می‌دانند.

نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده‌است. نام کوچک او را در بن‌مایه‌های کهن‌تر مانند عجایب‌المخلوقات و تاریخ گزیده (حمدالله مستوفی) و سومین مقدمهٔ کهن شاهنامه، «حسن» نوشته‌اند. منابع کم‌اعتبارتر همچون ترجمهٔ عربی و مقدمهٔ شاهنامه بایسنقری (و نوشته‌های برگرفته از آن) نام او را «منصور» گفته‌اند. نام پدر او نیز در تاریخ گزیده و سومین مقدمهٔ کهن شاهنامه «علی» گفته شده‌است. محمدامین ریاحی پس از بررسی کهن‌ترین بن‌مایه‌ها، نام «حسن بن علی» را پذیرفتنی دانسته‌است، و این نام را با قرینه‌های دیگری که وابستگی او را به یکی از فرقه‌های تشیع می‌رساند، سازگارتر دانسته‌است، هرچند که همچون بیشتر پژوهندگان زندگانی فردوسی، او را از هرگونه تعصب مذهبی برکنار دانسته‌است.[۴][۵][۶]


برای پدر فردوسی در بن‌مایه‌های کم‌ارزش‌تر نام‌های دیگری نیز آورده‌اند، مانند: «مولانا احمد بن مولانا فرخ» (مقدمهٔ بایسنغری)، «فخرالدین احمد» (هفت اقلیم)، «فخرالدین احمد بن حکیم مولانا» ( و مجمع الفصحا)، و «حسن اسحق شرفشاه» (). تئودور نولدکه در کتاب حماسهٔ ملی ایران درباره نادرست بودن نام «فخرالدین» نوشته‌است که دادن لقب‌هایی که به «الدین» پایان می‌یافته‌اند در زمان آغاز نوجوانی فردوسی کاربرد پیدا کرده‌است و ویژه «امیران مقتدر» بوده‌است، از این رو پدر فردوسی نمی‌توانسته چنین لقبی داشته باشد.[۷]

پرورش و بالندگی [ویرایش]

بر پایهٔ اشاره‌های ضمنی فردوسی دانسته شده‌است که او دهقان و دهقان‌زاده بود. دهقان در عصر فردوسی و در شاهنامهٔ او به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی مالک روستا یا رئیس شهر بوده‌است.[۸] در بارهٔ دوران کودکی و جوانی او نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن‌مایه‌های کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به چشم می‌خورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی-فرهنگی شاهنامه می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست‌مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده‌است.[۹] همچنین از شاهنامه این گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده‌است.[۱۰]

آغاز زندگی فردوسی همزمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید، و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین‌های فرارود بود. در درازنای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت‌گام همان راه شد. [۱۱].

سروده‌های جوانی [ویرایش]

نمایی از داستان‌های شاهنامه در آرامگاه فردوسی

کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند، اما با درنگریستن به توانایی فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌است و چه بسا سرودن بخش‌هایی از شاهنامه را در همان زمان و بر پایه داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده‌است.[۱۲] این گمانه می‌تواند یکی از سبب‌های ناهمگونی‌های زیاد ویرایش‌های دستنویس شاهنامه باشد، به این سان که ویرایش‌های کهن‌تری از این داستان‌های پراکنده دست‌مایه نسخه‌برداران شده باشد. از میان داستان‌هایی که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد می‌توان داستان‌های بیژن و منیژه، ، رستم و سهراب، و را نام برد.

فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه‌کاره ماندن زرتشت می‌پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن‌مایهٔ دقیقی توسی در سرودن بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد.[۱۳] فردوسی در این سفر «» را نیافت اما در بازگشت به توس، ، که از دوستان فردوسی بوده‌است و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه‌ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.[۱۴]

سرایش شاهنامه [ویرایش]

شاهنامه پرآوازه‌ترین سروده فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های می‌باشد. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ) با این بیت‌ها به انجام رساند:[۱۵]

سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد   به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار   به نام جهان داور کردگار

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد.[۱۶] فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد.[۱۷] پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده‌است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک   همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار   به نام جهان داور کردگار

فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد.[۱۸] از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده‌است:

کنون عمر نزدیک هشتاد شد   امیدم به یک باره بر باد شد
کنون سالم آمد به هفتاد و شش   غنوده همه چشم میشار فش

درگذشت و آرامگاه [ویرایش]

مقالهٔ آرامگاه فردوسی را نیز ببینید.

آرامگاه فردوسی در توس خراسان.

سال مرگ فردوسی تا چهار سده پس از زمان او در بن‌مایه‌های کهن نیامده‌است. نخستین نوشته‌ای که از زمان مرگ فردوسی یاد کرده است که سال ۴۱۶ هجری قمری را آورده‌است. این دیباچه که امروزه بی‌پایه بودن نوشتارهای آن به اثبات رسیده از بن‌مایه دیگری یاد نکرده‌است. تذکره‌نویسان بعدی همین تاریخ را بازگو کرده‌اند. جدای از آن دولتشاه (که آن هم بسیار بی‌پایه‌است) زمان مرگ او را در سال ۴۱۱ هجری قمری آورده‌است.[۱۹] محمدامین ریاحی، با درنگریستن در گفته‌هایی که فردوسی از سن و ناتوانی خود یاد کرده‌است، این گونه نتیجه‌گیری کرده‌است که فردوسی می‌بایستً پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.[۲۰].

پس از مرگ، از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری شد[نیازمند منبع] و سرانجام در باغ خود وی یا دخترش در توس به خاک سپرده شد. چرایی به خاک سپرده نشدن او در گورستان مسلمانان را به سبب دشمنی یکی از دانشمندان کینه‌توز توس (بر پایه چهار مقالهٔ نظامی عروضی) دانسته‌اند. عطار نیشابوری در اسرارنامه این داستان را این‌گونه آورده‌است که «شیخ اکابر، ابوالقاسم» بر جنازهٔ فردوسی نماز نخوانده‌است و حمدالله مستوفی در پیشگفتارظفرنامه او را دانسته‌است که پیروان زیادی داشته‌است. برخی نویسندگان دیگر نام او را «ابوالقاسم گرگانی» یا «جرجانی»} نیز آورده‌اند که گمان می‌رودً عربی‌شده نام گرگانی باشد. ریاحی پیوند دادن آن رخداد را با کُرّکانی صوفی ناروا دانسته‌است از آنجا که او در هنگام مرگ فردوسی نزدیک به سی سال داشته‌است.[نیازمند منبع]

افسانه‌های زندگی فردوسی [ویرایش]

Ferdowsi tomb1.jpg
آرامگاه فردوسی در توس خراسان

افسانه‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه گفته شده که بیشتر به سبب شور و دلبستگی مردم دوستدار فردوسی و انگارپردازی تیسفون به حجاز و حبشه و هند و سرانجام به ایران آمدنش به دست یعقوب لیث، داستان راه یافتن فردوسی به دربار سلطان محمود، رویارویی فردوسی با سه سراینده دربار غزنویان (عنصری، فرخی، و عسجدی)، داستان‌های سفر فردوسی به غزنه یا ماندنش در غزنه، داستان فرار او به بغداد، هند، طبرستان، یا قهستان پس از نوشتن هجونامه، داستان پیشکش کردن شاهنامه به سلطان محمود به سبب نیازمندی و تنگدستی وی در فراهم آوردن جهیزیه برای دخترش، داستان فرستادن پیشکشی که سلطان محمود به فردوسی نوید آن را داده بوده‌است به سان پول سیمین به جای زر به پیشنهاد و بخشیدن آن پاداش به حمامی به دست فردوسی


نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگی نامه حافظ

خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند. [۱] [۲]

 

Hafzie6.JPG
نام اصلی شمس الدین محمد بن بهاءالدّین شیرازی
زمینه فعالیت شعر، فلسفه، عرفان
تولد حدود ۷۲۷
شیراز
مرگ ۷۹۲
شیراز
در زمان حکومت شاه شیخ ابواسحاق-
اتفاقات مهم یورش محمدمبارزالدین حکمران کرمان و یزد
لقب چیره‌دست‌ترین غزل سرای زبان فارسی
سبک نوشتاری سبک عراقی
دیوان اشعار دیوان حافظ
تخلص حافظ
علت شهرت دیوان حافظ
تأثیرگذاشته بر گوته

 

زندگی‌نامه

آرامگاه خواجه حافظ شيرازى

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است. [۱]در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است. در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد.[۳] در بارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه‍. ق[۴] و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷[۵] می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ ه‍. ق تخمین می‌زنند.[۶] آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه‍. ق روی داده‌است.

در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه‍. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه‍. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ه‍. ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال درگذشت خواجه قید شده‌است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی بر نقاب خاک کشیده‌است.

روایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عده‌ای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‌دانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ   که گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشت

این شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می‌کند و همه را خاموش می‌کند.[۷]

آرامگاه حافظ

نوشتار اصلی: حافظیه
آرامگاه حافظ در شیراز
سنگ مزار حافظ در حافظیه شیراز

آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گل‌های جان‌پرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شده‌است. امروزه این مکان یکی از جاذبه‌های مهمّ گردشگری به شمار می‌رود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه‌ةای حافظ را از اطراف جهان به این مکان می‌کشاند.

در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده‌است. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان به‌کار می‌رود، به‌خوبی نشان‌گر آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد. برخی از معتقدان به آیین‌های مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همراه می‌کنند. از جمله با وضو به آنجا می‌روند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون می‌آورند. سایر دلباختگان حافظ نیز به این مکان به‌عنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام می‌نگرند.پرویز ناتل خانلری(سال ۱۳۷۵)

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه   که زیارتگه رندان جهان خواهد شد

آرامگاه حافظ در اسکناس و سکه‌های ایران: اسکناس‌های هزار ریالی ایران از سال ۱۳۴۱ هجری شمسی تا سال ۱۳۵۸ با نمایی از آرامگاه حافظ چاپ و نشر می‌شد. سکه‌های پنج ریالی برنز ایران از سال ۱۳۷۱ هجری شمسی تا سال ۱۳۷۸ به نقشی از آرامگاه حافظ آراسته شد.

دیوان حافظ

نوشتار اصلی: دیوان حافظ
دیوان حافظ

دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه‌های گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبان‌های جهان به‌چاپ رسیده‌است. شاید تعداد نسخه‌های خطّی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانه‌های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد.[۸]

غزلیات

مصرعی از یک غزل حافظ با خوشنویسی دیجیتال: (اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست) حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.

حافظ را چیره‌دست‌ترین غزل سرای زبان فارسی دانسته‌اند[۹] موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله‌است و غزل‌سرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه‌پردازی است.

با آن‌که حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده، نوآوری اصلی او در تک بیت‌های درخشان، مستقل، و خوش‌مضمون فراوانی است که سروده‌است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره‌های قرآن تأثیر گرفته‌است، که آن را انقلابی در آفرینش این‌گونه شعر دانسته‌اند.[۱۰]

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ   به قرآنی که اندر سینه داری

؛ نمونه‌ای از اشعار

پیش از اینت بیش از این اندیشهٔ عشّاق بود   مهرورزی تو با ما شهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین‌لبان   بحث سرّ عشق و ذکر حلقهٔ عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند   منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد   ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل می‌برد و دین   بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد   دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

رباعیات

انواع اشعار حافظ

چندین رباعی به حافظ نسبت داده شده که هر چند از ارزش ادبی والایی، هم‌سنگ عزل‌های او برخوردار نیستند اما در انتساب برخی از آن‌ها تردید زیادی وجود ندارد. در تصحیح خانلری از دیوان حافظ تعدادی از این رباعیات آورده شده که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه او بوده‌اند و بقیه فقط در یک نسخه ثبت بوده‌است. دکتر پرویز ناتل خانلری در باره رباعیات حافظ می‌نویسد: «هیچ‌یک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمی‌افزاید.»[۱۱]

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت   وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست   تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت[۱۲]
هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد   هر پاک روی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن غیب است عجب   چون مرد ندید از که آبستن شد[۱۳]

واژه‌های کلیدی در اشعار حافظ

در دیوان حافظ کلمات و معانی دشوار فراوانی یافت می‌شود که هر یک نقش اساسی و عمده‌ای را در بیان و انتقال پیام‌ها و اندیشه‌های عمیق برعهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع برای آشکار شدن و درک این مفاهیم، ابتدا باید با سیر ورود تدریجی آن‌ها در ادبیات عرفانی که از سدهٔ ششم و با آثار سنایی و عطار و دیگران آغاز گردیده آشنا شد. از جملهٔ مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به واژه‌گانی چون رند و صوفی و می اشاره کرد:

خدا را کم نشین با خرقه‌پوشان   رخ از «رند»ان بی‌سامان مپوشان
در این خرقه بسی آلودگی هست   خوشا وقت قبای «می»فروشان
در این «صوفی»وشان دَردی ندیدم   که صافی باد عیش دُردنوشان
رند

شاید کلمه‌ای دشواریاب‌تر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. کتاب‌های لغت آن‌را به عنوان زیرک، بی‌باک، لاابالی، و منکر شرح می‌دهند، ولی حافظ از همین کلمهٔ بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده‌است که شاید در دیگر فرهنگ‌ها و در زبان‌های کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست   رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست   عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
صوفی

حافظ، همواره، صوفی را به‌بدی یاد کرده و این به سبب ظاهرسازی و ریاکاری صوفیان زمان او م می‌نگرند.

آرامگاه حافظ همچنین مکانی فرهنگی است. به عنوان مثال، برنامه‌های مختلف شعرخوانی توسط شاعران مشهور یا کنسرت خوانندگان به‌ویژه موسیقی سنتی ایرانی و عرفانی در کنار آن برگزار می‌شود.

حافظ شیرازی در شعری پیش‌بینی کرده‌است که آرامگاهش پس از او، زیارت‌گاه خواهد شد:

بر سر تربت ما چون گذری، همّت خواه   که زیارت‌گه رندان جهان خواهد بود
می
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا   که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر   که تا بزاد و بشد[۱۴]، جام می ز کف ننهاد

زبان و هنر شعری

همچون همهٔ هنرهای راستین، شعر حافظ پرعمق، چندوجهی، تعبیرپذیر، و تبیین‌جوی است. او هیچ‌گاه ادعای کشف و غیب‌گویی نکرده، ولی از آن‌جا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته‌است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته، کار بزرگ هنری او آینه‌دار طلعت [۱۵] و طینت فارسی‌زبانان گردیده‌است.[۱۶]

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد   حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکته‌دان‌ست   که ما دیدیم و محکم جاهلی بود

حافظ و پیشینیان

یکی از باب‌های عمده در حافظ‌شناسی مطالعهٔ کمی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و هم‌عصران بر هنر و سخن اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کرده‌اند: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بی‌نظیری، و منحصربه‌فرد بودن حافظ، و اینکه در چه مواردی او این‌گونه‌است. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندی‌های آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران وجود دارد.

از نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالب‌های شعری استادان پیش از خود و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی و سلمایی دارد


همین ویژگی کم‌مانند، و نیز عالَم‌گیری و رواج بی‌مانند شعر اوست، که از دیرباز شرح‌نویسان زیادی را برآن داشته تا بر دیوان اشعار حافظ شرح بنویسند. بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیّات فارسی، یعنی شبه قارّهٔ هند و امپراتوری عثمانی، به صورت زیر برخاسته‌اند.

شارحان ترک

۱. سودی بسنوی (درگذشت: ۱۰۰۰ ه‍. ق)، نویسندهٔ شرح چهار جلدی بر دیوان حافظ
۲. سروری (درگذشت: ۹۶۹ ه‍. ق)
۳. شمعی (درگذشت: ۱۰۰۰ ه‍. ق)
۴. سید محمد قونیوی متخلص به وهبی (درگذشت: ۇچشم می‌خورد.[۱۷]

تأثیر حافظ بر شعر دوره‌های بعد

تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگرچه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ‌پژوهان شعر او را پایه‌گذار سبک هندی می‌دانند که ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است.[۱۸]

در مقدمه نسخه قزوینی و ستایشگر آمده‌است:

غزل سرایی حافظ بدان رسید که چرخ   نوای زهره و رامشگری بهشت از یاد
بداد داد بیان در غزل بدان وجهی   که هیچ شاعر از این گونه داد نظم نداد
چوشعر عذب روانش زبر کند گویی   هزار رحمت حق بر روان حافظ باد

حافظ در جهان

نوشتار اصلی: حافظ در جهان

 

سروده‌های شاعران بزرگ برای حافظ

گوته

یادبود دیالوگ تلویحی گوته و حافظ در ديوان غربی-شرقی گوته، واقع در شهر وایمار آلمان

گوته، نابغه‌ترین ادیب آلمانی، «ديوان غربی-شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظ‌نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به دو شعر زیر اشاره کرد:

حافظا، در غزل‌هایت می‌شنوم
که شاعران را بزرگ داشته‌ای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت می‌دهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگ‌داشتِ اوست.[۱۹]
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتی‌یی پُر شتاب و خروشان
به پهنهٔ پُر موج دریا در می‌آید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب‌ها می‌زند.
آن و دمی است که اقیانوس درهم‌اش بشکند.
ولی این تخته‌بند پوده همچنان به پیش می‌راند.
در غزل‌های سبک‌خیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوه‌وار آتش نیز.
و گدازه‌ها مرا در خود غرق می‌کنند.
با این همه خیالی نیز درونم را می‌آکند
و شجاعت‌ام می‌بخشد.
مگر نه آن‌که من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته و عشق ورزیده‌ام!


گوته در وصف حافظ:

باشد اگر این دنیا در هم شکند

حافظ، از شور به‌هم‌چشمی تو می‌بالم

در بد و خوب شریکیم و وفادار و سهیم

توأمانیم و ز یک گوهر و همزاد همیم

چون تو خواهم ره دل پویم و نوشم می ناب

هم کنم فخر بر این زندگی شعر و شراب

شو کنون با شرر آتش خود نغمه‌سرا!

گر چه پیری، دل پرشور و جوانیست ترا

نیچه

یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نام‌آور آلمان، نیچه، نیز در دیوان «اندرزها و حکمت‌ها»، یکی از شعرهای خود را با نام «به حافظ (آوای نوشانوش، پرسش یک آبنوش)» به او تقدیم کرده‌است:

میخانه‌ای که تو برای خویش
پی‌افکنده‌ای
فراخ‌تر از هر خانه‌ای است
جهان از سر کشیدن می‌یی
که تو در اندرون آن می‌اندازی،
ناتوان است.
پرنده‌ای، که روزگاری ققنوس بود
در ضیافت توست
موشی که کوهی را بزاد
خود گویا تویی
تو همه‌ای، تو هیچی
میخانه‌ای، می‌یی
ققنوسی، کوهی و موشی،
در خود فرو می‌روی ابدی،
از خود می‌پروازی ابدی،
رخشندگی همهٔ ژرفاها،
و مستی همهٔ مستانی
- تو و شراب؟[۲۰]

حافظ در جهان عرب

حافظ اگرچه به هیچ کشور عربی سفر نکرد، اما پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه حافظ‌شناسی داشتند. اولین پژوهشگر عربی که کتاب درباره حافظ نوشت ابراهیم امین الشورابی المصری بود که کتابی به نام حافظ الشيرازي شاعر الغناء والغزل في ايران نگاشت و در آن به حافظ، اندیشه‌های حافظ و شعرهای او پرداخت.[۲۱] الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان را به عربی ترجمه کرد.

» زندگی‌نامه سعدی

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. شهرت او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. مقامش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.

يوسف المفقود في اوطانه لا تحزنن   عائدٌ يوماً الى كنعانهِ لاتحزنن
بيت الاحزان تراهُ عن قريب روضةً   يضحك الورد على بنيانه لا تحزنن
هذه الافلاك إن دارت على غير المنى   لايدومُ الدهرُ في حدثانه لا تحزنن
ل

نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
سعدی شیرازی
The tomb of Saadi 1.jpg
آرامگاه سعدی در شیراز.
نام اصلی ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله
زمینه فعالیت شاعر و نویسنده
ملیت پارسی
تولد ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ ه. ق.
شیراز، ایران.
مرگ ۶۹۱ ه. ق.
شیراز، ایران.
در زمان حکومت سلطان محمد خوارزمشاه- سلطان غیاث‌الدین
اتفاقات مهم هجوم مغولان
لقب استاد سخن - شیرین سخن
کتاب‌ها گلستان به نثر و بوستان به نظم و ...
دیوان اشعار بوستان (بحر متقارب)- غزلیات - مواعظ
تخلص سعدی
علت شهرت نظم و نثر آهنگین و قوی آثارش

ا

زندگی‌نامه 

سعدی در شیراز زاده شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود.[نیازمند منبع] سعدی کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب می‌رفت و مقدمات علوم را می‌آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به خصوص حمله سلطان غیاث‌الدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک نماید.[۱] سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). سعدی، از حضور خویش، در نظامیه بغداد، چنین یاد می کند:

مرا در نظامیه ادرار بود

شب و روز تلقین و تکرار بود

نکته در خور توجه، رفاه دانشمندان در این زمانه، بود. خواجه نظام الملک طوسی، نخستین کسی بود که مستمری ثابت و مشخصی برای مدرسین و طلاب مدارس نظامیه، تنظیم نمود. این امر، موجب شد تا اهل علم، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، از جایگاه ویژه و امنیت خاطر وافری بهره‌مند شوند. [۲]

غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین عمر سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت.این شهاب الدین عمر سهروردی را نباید با شیخ اشراق، یحیی سهروردی، اشتباه گرفت.معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان بسنده کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است[نیازمند منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.

سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را که سرودنش در ۶۵۵ به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان می‌گوید. هنوز از گلستان بستان یقینی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.[۱]

سعدی جهانگردی خود را در سال ۱۱۲۶ آغاز نمود و به شهرهای خاور نزدیک و خاور میانه، هندوستان، حبشه، مصر و شمال آفریقا سفر کرد(این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید)؛ حکایت‌هایی که سعدی در گلستان و بوستان آورده‌است، نگرش و بینش او را نمایان می‌سازد. وی در مدرسه نظامیه بغداد دانش آموخته بود و در آنجا وی را ادرار بود. در سفرها نیز سختی بسیار کشید، او خود گفته‌است که پایش برهنه بود و پاپوشی نداشت و دلتنگ به جامع کوفه درآمد و یکی را دید که پای نداشت، پس سپاس نعمت خدایی بداشت و بر بی کفشی صبر نمود. آن طور که از روایت بوستان برمی آید، وقتی در هند بود، سازکار بتی را کشف کرد و برهمنی را که در آنجا نهان بود در چاله انداخت و کشت؛ وی در بوستان، این روش را در برابر همه فریبکاران توصیه کرده‌است. حکایات سعدی عموماً پندآموز و مشحون از پند و و پاره‌ای مطایبات است. سعدی، ایمان را مایه تسلیت می‌دانست و راه التیام زخم‌های زندگی را محبت و دوستی قلمداد می‌کرد. علت عمر دراز سعدی نیز ایمان قوی او بود.[۳]

اختلاف نظر در تاریخ تولد و فوت [ویرایش]

بر اساس تفسیرها و حدس‌هایی که از نوشته‌ها و سروده‌های خود سعدی در گلستان و بوستان می‌زنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آن‌ها مشخص کرده‌است، دو حدس اصلی در زادروز سعدی زده شده‌است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم») که براساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاه‌ساله می‌دانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری می‌گیرند. از طرف دیگر، عده‌ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بوده‌است اشاره می‌کند و سعدی را در آن تاریخ مشهور می‌نامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه می‌گیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شده‌است. بیشتر پژوهندگان (از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده‌است، نپذیرفته‌اند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به ۱۲۰ سال می‌رساند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستان‌پردازی دانسته شده‌است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی‌کند و می‌نویسد «حکایت جامع کاشغر فی‌الواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می‌کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده‌اند بنابراین نمی‌توان درستی هیچ‌یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.

آثار [ویرایش]

از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای مانده‌است:

  1. بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق.
  2. گلستان: به نثر مسجع
  3. دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.
  4. مواعظ: کتابی‌است چون دیوان اشعار
    1. صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده‌است.
    2. قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است.
    3. مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده‌است.
    4. مفردات سعدی:مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
  5. رسائل نثر:
    1. کتاب نصیحةالملوک
    2. رساله در عقل و عشق
    3. الجواب
    4. در تربیت یکی از ملوک گوید
    5. مجالس پنجگانه
  6. هزلیات سعدی

از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند.[نیازمند منبع]

بوستان [ویرایش]

بوستان

بوستان کتابی‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنان‌که سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ ه‍.ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شده‌است. معلوم نیست خود شیخ آن را چه می‌نامیده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها، به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.

باب‌های آن از قرار زیر است:

  1. عقل و تدبیر و رای
  2. احسان
  3. عشق و مستی و شور
  4. تواضع
  5. رضا
  6. قناعت
  7. عالم تربیت
  8. شکر بر عافیت
  9. توبه و راه صواب
  10. مناجات و ختم کتاب

نچه عیان است اینکه بوستان بر سبک مثنوی حماسی سروده شده و احتمالاً سعدی آن‌را به تقلید از فردوسی و بر وزن شاهنامه سروده‌است، حال آنکه طبع لطیف او فرصت حماسه سرایی بر وی نگسترده‌است آن‌سان که در شعر حماسی خود می‌سراید:

مرا در سپاهان یکی یار بود   که جنگاور و شوخ و عیار بود

در این بیت نیز صفت شوخ بودن شاهدان را به جنگاوران منتسب می‌کند[۴]؛

واین شعر که قیاس بوستان وشهنامه‌است.

فردوسی می‌سراید:

برد کشتی آنجا که خواهد خدای   وگر جامه بر تن درد ناخدای

و سعدی در بوستان این گونه بسراید:[۵]

خدا کشتی آنجا که خواهد برد   اگر ناخدا جامه بر تن درد

گلستان [ویرایش]

گلستان

گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته‌است.

نمونه ای از نثر از گلستان سعدی:

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت٬هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برون می‌آید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب[۶]

غزلیات [ویرایش]

غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده‌است.

مواعظ [ویرایش]

مواعظ آخرین اثر سعدی و در ضمیر بهترین آثار سعدی"ست. شعر مشهور زیر از نمونه غزل های مواعظ سعدی"ست.

تن آدمی شریفست به جان آدمیت   نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی   چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت   حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد   که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی   که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

[۷]

نمونه هایی از اشعار سعدی [ویرایش]

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی   که به دوستان یک‌دل، سر دست برفشانی
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو   که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان   همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم   همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم   تو میان ما ندانی، که چه می‌رود نهانی
دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد   نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی
*
به‌جهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست   عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح   تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست
نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل   آنچه در سرّ سویدای بنی‌آدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست   به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر به نشود، به باشد   خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟   ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی، بر ما یکسان است   چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست
سعدیا، گر بکَند سیل فنا خانهٔ عمر   دل قوی دار، که بنیاد بقا محکم از اوست

شعر بنی‌آدم [ویرایش]

شعر «بنی‌آدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیام‌های فضاپیمای ویجر برای فضاهای دوردست فرستاده شده‌است این شعر به عنوان پیام برگزیده شده‌است.[۸] (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وب‌گاه ویجر، ناسا.) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ این بیت از سعدی را قرائت کرد.[۹]

بنی آدم اعضای یکدیگرند[۱۰][۱۱][۱۲]   که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار   دگر عضوها را نماند قرار

و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.[۱۳] اشعار سعدی همچنین در فرشی که از سوی دولت ایران در سال ۲۰۰۵ به فراخور سال رسمی سازمان ملل برای گفت‌وگو میان تمدن‌ها به سازمان ملل اهدا شد بافته شده‌است.[۱۴] این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمی‌گذارددر محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان می‌گویند این اقدام «به علت غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بوده‌است.[۱۵]

این شعر همچنین بر سردر تالار ملل مقر
نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» طرز كشيدن خط چشم

طرز كشيدن خط چشم

طرز كشيدن خط چشم

بعضي از خانمها دوست دارند كه در روز از خط چشم استفاده كنند. استفاده صحيح از خط چشم زيبايي چشمان را چندين برابر ميكند و مژه ها ضحيمتر به نظر مي آيند. خط چشم به رنگهاي مشكي و قهوه اي تيره در دسترس است.




موقع كشيدن خط چشم، پلك بالا بايد كاملا خشك و بدون چربي باشد. پلك چشم را با يك يا دو انگشت نگه ميداريم و خط باريكي بالاي چشم، از گوشه داخلي چشم و تا حد امكان نزديك به چشم ميكشيم. سپس از دو سوم خط ، آن را كمي به طرف بالا ميكشيم. براي زير چشم، خط بسيار باريكي از گوشه داخلي چشم شروع كرده و به طرف خارج ميرويم. دو خط در گوشه چشم نبايد به هم بچسبند. يك فاصله كوچك بين دو خط در گوشه خارجي چشم آن را درشت تر نشان ميدهد.


خط چشم : خط چشم بر روي خط مژه ها در پشت چشم كشيده مي شود تا چشم شما را بزرگتر جلوه داده و در عين حال فرم و حالت نيز به آن مي دهد. مداد خط چشم در رنگ ها و فرم هاي مختلف مانند مداد يا پودر عرضه مي شوند. فرمهاي مايع تاثير مناسبي بر ظاهر و چشمان شما نخواهد داشت.



براي نشان دادن چشم به حالت طبيعي، همان خط چشم باريك بالاي چشم كافي است و نيازي نيست زير چشم را نيز خط بكشيد.



خانمهاييكه ميخواهند آرايش روزشان كمي بيشتر جلوه كند، در گوشه خارجي، خط چشم را به طرف بالا و بيرون و كمي پهنتر از گوشه داخلي چشم ميكشند. براي آرايش شب خط چشم را از گوشه داخلي شروع و از وسط مردمك چشم به طرف گوشه خارجي چشم پهنتر و سپس در انتها آن را بسيار باريك تمام ميكنيم.


خط ديگري زير چشم ميكشيم و بين دو خط در گوشه خارجي چشم فاصله ميگذاريم كه چشم را شفافتر و بزرگتر نشان دهد. چشمهاي بادامي را معمولا با خط بسيار پهن در گوشه خارجي چشم در بالا و خط ديگري در پايين كه دو گوشه به هم چسبيده باشند ميتوانيم گرد نشان دهيم و با سايه ، گوشه چشم را بالاتر ميبريم كه بسيار زيبا و جذاب جلوه كند.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» رازهای زیبایی پوست صورت

رازهای زیبایی پوست صورت

رازهای زیبایی پوست صورت




 

(ده ماده غذایی که چهره شما را زیبا تر می سازد)


 

همان طور که می گویند شما همان چیزی هستید که میل می کنید درست غذا خوردن به حفظ یک زندگی سالم و در عین حال حفظ چهره ای سالم کمک می کند .وقتی احساس خوبی در مورد چیز هایی که میل میکنید دارید و زمانی که موادی که مصرف می کنید برا یشما مفید است . این شانس را دارید که از چهره ای که می خواهید بر خوردار باشید در اینجا ده ماده غذایی که نه تنها به شما کمک میکند احساس خوبی داشته باشید بلکه کمک می کند چهره ای فوق العاده نیز داشته باشید معرفی می شود:



 

بقیه متن در ادامه مطلب.............


» چگونه می‌توانید از سیاهی دور چشم رهایی یابید

چگونه می‌توانید از سیاهی دور چشم رهایی یابید

تغییر رنگ پوست زیر چشم‌ها ممکن است در هر زمانی برای هر کسی اتفاق بیافتد. به‌هرحال برای برخی از ما این «حلقه‌های تیره» یک مزاحمت همیشگی ایجاد می‌کند. از آن‌جا که این حالات به‌ندرت علامتی از بیماری‌های دیگر به‌شمار می‌رود، علل معمول آن آلرژی، خستگی‌ یا متاسفانه ارثی است. در هر حال، بدون توجه به علت آن، می‌توان از تیرگی این حلقه‌ها کاست و در برخی موارد به‌طور کامل از دست آن‌ها رهایی یافت.
مراحل کار

۱- آزمایش خون:

مشخص کنید که آیا این مشکل در خانواده‌ی شما وجود دارد یا نه. اعتقاد بر این است که حلقه‌های تیره اغلب ارثی است. این بدان معنی نیست که شما نمی‌توانید کاری در این مورد انجام دهید، اما باید خود را برای کمترین حد موفقیت آماده کنید و به‌طور واقعی تلاش کنید تا از دست آن رهایی یابید. حلقه‌های رنگی زیر چشم همچنین ممکن است ته‌نشست خفیف کربن در اثر سوءجذب پروتئین باشد. سوءجذب پروتئین ممکن است به‌دلیل کمبود اسید کلریدریک در معده یا کمبود ویتامین B6 یا اسید فولیک ایجاد شود. تقریباً ۳۰٪ افراد نمی‌توانند ویتامین B6 (پیریدوکسین) یا اسید فولیک کافی جذب کنند و ممکن است نیاز به تامین این ویتامین‌ها به اشکال یا راه‌های دیگر داشته باشند.

 

۲- مشخص کردن آلرژن‌ها:

آلرژی ممکن است شایع ترین علت تغییر رنگ زیر چشم باشد. اگر اساس مشکل شما آلرژی باشد، فقط باید آن را درمان کنید یا از مواد آلرژی‌زا دوری کنید. حساسیت‌های فصلی مثل تب یونجه اغلب به‌طور موثری با داروهای خارج از نسخه یا مراجعه به پزشک درمان می‌شود. برای سایر مواد حساسیت‌زا بهترین کار این است که از آن‌ها دوری کنید.

اگر تیرگی یا پف‌آلودگی دور چشم‌تان دایمی است، شما ممکن است یک حساسیت غذایی تشخیص داده نشده داشته باشید یا حساسیت به مواد شیمیایی در منزل یا محل کارتان. با یک متخصص پوست مشورت کنید تا ببینید ممکن است به چه چیزی حساسیت داشته باشید. افراد آلرژیک معمولاً ویتامین B6، ویتامین B12 و اسید فولیک کمی دارند. خوردن مولتی‌ویتامین ممکن است به بهبود آلرژی و سیاهی دور چشم‌تان کمک کند.

 

۳- خواب شبانه‌ی کافی داشته باشید:

کاملاً مشخص نیست که چرا خواب ناکافی شبانه باعث تیرگی زیر چشم‌ها می‌شود، اما همه‌ی ما دیده‌ایم که این مساله چه در مورد خودمان یا کسانی که می‌شناسیم اتفاق می‌افتد. کمبود خواب پوست را رنگ‌پریده‌تر می‌کند (که در نتیجه تیرگی دور چشم‌ها بیشتر به‌نظر می‌آید) و خون‌رسانی را هم کم می‌کند. همچنین اعتقاد بر این است که دراز نکشیدن ناکافی به خودی خود یک علت به شمار می رود. تعیین کنید که به چقدر خواب نیاز دارید (که اغلب ۹-۷ ساعت در شب است ولی در افراد مختلف فرق می‌کند) و سعی کنید که دو هفته به‌طور منظم به همین مقدار بخوابید تا اثرات مفید آن را ببینید. به‌خاطر داشته باشید که الکل و داروها روی کیفیت خواب شما اثر معکوس دارد؛ بنابراین از آن‌ها خودداری کنید یا مصرف‌شان را محدود کنید.

کاهش خواب به‌همراه کاهش جذب ویتامین اغلب منجر به کاهش عملکرد آدرنال می‌شود. کاهش عملکرد آدرنال باعث می‌شود که بدن شما تمایل کمتری به جذب B6 داشته باشد و کاهش جذب B6 نیز عملکرد آدرنال را تضعیف می‌کند و متاسفانه بدن شما به یک چرخه‌ی معیوب می‌افتد. خوب خوابیدن و مصرف منظم ویتامین‌هایی که به آن نیاز دارید و همین‌طور دریافت کافی کلسیم و منیزیم از طریق مصرف شیر یا مکمل‌های معدنی به ترمیم عملکرد آدرنال کمک می‌کند. بنابراین اگر شما می‌خواهید که این چرخه‌ی معیوب و حلقه‌های سیاه دور چشم خود را از بین ببرید باید استرس خود را کاهش دهید، خواب خوب داشته باشید و ویتامین‌ها و مواد معدنی مناسب مصرف کنید تا عملکرد آدرنال شما حفظ شود.

 

۴- وقتی می‌خواهید بخوابید، پوست خود را درمان کنید:

ماسک‌های شبانه‌ای در دسترس است که می‌تواند ظاهر پف‌آلوده و تیره‌رنگ زیر چشم‌ها را کاهش دهد ولی می‌توانید خودتان هم این ماسک‌ها را بسازید. پیش از این‌که به رختخواب بروید یک لیف بردارید و آن را با کمی آب سرد مرطوب کنید. سپس آب اضافه را بچلانید و آن را زمانی که می‌خواهید بخوابید روی چشمان‌تان قرار دهید. درمان پوستی ممکن است کمک‌کننده باشد اما مشکلات واقعی ممکن است ناشی از کاهش جذب مواد معدنی و ویتامین‌ها باشد که آن هم باید درمان شود. اگر مبتلا به بیماری‌های دیگری چون دردهای مزمن هستید باید آن‌ها را هم درمان کنید.

 

۵- هر روز چای کیسه‌ای سرد، تکه‌های یخ پیچیده شده در پارچه‌ی نرم یا برش‌های خیار روی چشمان‌‌تان بگذارید:

نشان داده شده است که تانین (Tanin) موجود در چای کیسه‌ای از ورم و تغییر رنگ چشم می‌کاهد و از دیرباز از برش‌های خیار نیز برای کاهش پف‌آلودگی دور چشم و طراوت بخشیدن به ظاهر پوست اطراف چشم استفاده می‌شده است. دراز بکشید (ترجیحاً صبح‌ها) و برش‌های تازه‌ی خیار یا چای کیسه‌ای سرد و مرطوب کافئینه را به‌مدت ۱۵-۱۰ دقیقه روی چشمان خود بگذارید و سعی کنید چشم‌‌‌تان را ببندید. (می‌توانید چای کیسه‌ای را در طول شب در یخچال بگذارید تا صبح آماده باشد.)

 

۶- سعی کنید عضلات را شل (ریلکس) کنید:

شما می‌توانید این را کار را با استفاده از یک سواب کتانی خیس و پس از فریز کردن کوتاه‌مدت آن انجام دهید. باید زیر چشم‌ها را در سطوحی که حلقه‌ها به‌وجود آمده‌اند به ملایمت ماساژ دهید. در حین ماساژ چشمان‌تان را ببندید.

 

۷- از کرم‌های دور چشم حاوی رتینول و ویتامین K استفاده کنید:

حلقه‌های سیاه دور چشم ممکن است ناشی از کمبود ویتامین K باشد. صرف‌نظر از علت به‌وجود آمدن آن، تحقیقات اخیر نشان داده است که کرم‌های پوستی حاوی این دو ماده می‌تواند پف‌آلودگی و تغییر رنگ‌ را به‌طور قابل ملاحظه‌ای در بسیاری از بیماران کاهش دهد و به‌نظر می‌رسد مصرف طولانی‌‌مدت آن اثرات بیشتری داشته باشد.

 

۸- چشمان خود را نمالید:

اغلب، و البته نه همیشه، خارش چشم‌ها در اثر آلرژی‌ها به‌وجود می‌آید. به‌هرحال به هر علتی که باشد، چشمان‌تان را نمالید. مالش، پوست را تحریک می‌کند و می‌تواند عروق نازک زیر پوست را پاره کند و باعث پف‌آلودگی و تغییر رنگ آن ‌شود.

 

۹- غذای سالم بخورید، رژیم متعادل داشته باشید، ویتامین مصرف کنید و مقدار زیادی آب بنوشید:

بسیاری از مشکلات زیبایی می‌تواند ناشی از کمبود ویتامین‌ها باشد. حلقه‌های سیاه و پف‌آلودگی دور چشم‌ها اغلب به‌علت کمبود ویتامین K و آنتی‌اکسیدان‌هاست. اگرچه کمبود ویتامین B12 (بیشتر در ارتباط با کم‌خونی) هم می‌تواند منجر به حلقه‌های سیاه شود. میوه و سبزیجات- به‌ویژه کلم، اسفناج و سایر گیاهان برگ‌دار سبز- زیاد بخورید و در صورت نیاز، روزانه مکمل ویتامین مصرف کنید. مایعات کافی بنوشید تا جریان خون‌تان بهبود یابد.

 

۱۰- مصرف نمک را کاهش دهید:

مصرف زیاد نمک باعث می‌شود که آب بدن در جاهای غیرمعمول بدن جمع شود که این ممکن است به پف‌آلودگی زیر چشم‌ها بیانجامد. مصرف زیاد نمک گردش خون شما را مختل می‌کند و ممکن است باعث شود عروق زیر پوست آبی‌تر به‌نظر آید.

 

۱۱- سیگار نکشید:

کشیدن سیگار باعث مشکلات عروقی تهدید کننده‌ی زندگی می‌شود، ولی به‌ویژه عروق خونی زیر پوست شما را آبی‌تر و برجسته‌تر نشان می‌دهد.

 

۱۲- مشکل را با لوازم آرایش بپوشانید:

اگر تمام این راه‌ها را رفتید و موفق نشدید، از یک آرایش پوشاننده‌ با رنگ زرد یا هلویی (peach-toned) استفاده کنید که تغییر رنگ یا پف‌آلودگی زیر چشم را بپوشاند. این نوع آرایش، رنگ‌های ارغوانی، آبی یا قهوه‌ای حلقه‌های زیر چشم را پنهان می‌کند. پوشاننده‌ی صورتی رنگ ممکن است حلقه‌ها را بیشتر نشان دهد. پس از این استفاده از پوشاننده، رویش پودر شفاف ملایم بزنید.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» خوراکیهایی که برای تقویت چشم مفید هستند

خوراکیهایی که برای تقویت چشم مفید

هستند

بررسي ها نشان داده اند كه ميزان ويتامين A موجود در يك هويج متوسط دو برابر مقدار توصيه شده در روز است ، پس مصرف اين سبزي واقعاً براي تقويت چشم مؤثر است. اگر شما هويج دوست نداريد نگران نباشيد. مواد غذايي زياد ديگري وجود دارند كه حاوي مقدار زيادي ويتامين A و ديگر مواد لازم براي سلامت چشم هستند. در اين مقاله سعي کرده ايم ويتامين ها و ديگر تركيبات مفيد براي سلامتي چشم و مواد غذايي حاوي آنها را معرفي کنيم.

 بقیه متن در ادامه مطلب..........


» چشمان جادویی !!!

چشمان جادویی !!!

چشمان این دختر سه روز بسته و سه روز باز است


بیماری عجیب ناتالی آدلر، دختر 21 ساله استرالیایی



از چهار سال قبل، ناتالی آدلر دختر 21 ساله استرالیایی، دچار یک وضعیت عجیب در چشم‌هایش شده است. او هر سه روز چشمانش به مدت 72 ساعت بسته می‌شود و بعد از سه روز دوباره و خود‌به‌خود پلک‌هایش باز می‌شوند.



ناتالی می‌گوید: «شب قبل از بسته شدن چشم‌هایم، کاملا حس می‌کنم که می‌خواهد چنین اتفاقی بیفتد؛ چون پلک‌هایم به تدریج سنگین می‌شوند.»



بیماری‌ها و اختلالات بینایی متعددی وجود دارند که می‌توانند باعث از بین رفتن ناگهانی بینایی شوند. از اختلالات داخل چشمی و عصبی گرفته که فعالیت سلول‌های نوری چشم را با مشکل مواجه می‌کنند تا مشکلات عصبی و عضلانی پلک که باعث افتادگی پلک می‌شوند، اما اینکه یک اختلال چشمی و نابینایی شکل دوره‌ای به خود بگیرد و مدام تکرار شود، جزو موارد نادری است که اغلب توجیهی برای آن وجود ندارد. مشکل ناتالی آدلر، هم یکی از این موارد نادر است.



بعد از بسته شدن چشم‌ها، او فقط می‌تواند از یک شکاف باریک پایین پلک چپش ببیند و برای این کار مجبور است سرش را کاملا به عقب خم کند. به خاطر همین موضوع، او دچار گردن‌دردهای شدیدی شده است. وی می‌گوید: «در سه روزی که چشمانم بسته است، در شقیقه‌هایم درد احساس می‌کنم. حالت تهوع دارم و تمام بدنم درد می‌کند و دردهای گردن هم به این مشکلات اضافه شده است.»


قصه از کجا شروع شد؟



مشکلات ناتالی در 17 سالگی و درست در یک شب امتحان، بعد از یک عفونت باکتریایی سینوس، به ‌وجود آمده و طی این چهار سال به‌ هیچ‌وجه بهتر نشده است. مشکل ناتالی آدلر هر چه باشد، پزشکان هنوز نتوانسته‌اند تشخیص قطعی آن را مطرح کنند.


پزشکان چه می‌گویند؟



دکتر کاترین مانکوسو، چشم‌پزشکی که پرونده ناتالی را پیگیری می‌کند، می‌گوید: «الان چهار سال است که او در حال درمان است اما هیچ تغییری به وجود نیامده است و ما هنوز راجع به علت بیماری او به تصمیم واحدی نرسیده‌ایم.»



چشم‌پزشک مسئول ناتالی هم از اظهارنظر خودداری کرده است. به غیر از چشم‌پزشکان استرالیایی، متخصصان اعصاب آمریکایی هم که مدارک این دختر را بررسی کرده‌اند، سردرگم هستند.



دکتر سستاری، نورولوژیست فوق‌تخصص چشم و استاد دانشگاه هاروارد می‌گوید: «هیچ بیماری شناخته شده‌ای وجود ندارد که علایم مشابه خانم ناتالی را به وجود آورد.» وی اغلب بعد از معاینه بیماران بررسی می‌کند که علایم آنها ناشی از یک مشکل ارگانیک یعنی اختلال در بدنشان است یا به‌خاطر یک کانورژن (تبدیل مشکلات عصبی و روانی به علایم فیزیکی در بدن). به نظر او مورد ناتالی آدلر هم ممکن است یک کانورژن باشد که به خاطر مشکلات روحی و روانی ، علایم بدنی عجیب را برایش به وجود آورده است.



دکتر سستاری بعضی مشکلات بدنی خاص مثل آپراکسی پلک یا آسیب به بخشی از مغز به نام CCN و یا بلفارواسپاسم (اسپاسم عضلات پلک) را مثال می‌زند که می‌توانند باعث بسته شدن چشم شوند اما اینکه پلک‌ها باز و بسته شوند با هیچ‌کدام از بیماری‌های ذکر شده مطابقت ندارد. به عقیده دکتر سستاری و دکتر ویلیام دیوید، علت اصلی این مشکل می‌تواند کانورژن باشد و تشخیص این بیماری با رد کردن عوامل بیماری‌زای دیگر امکان‌پذیر است.


درمان‌ها بی‌اثر است



پزشکان، بیمارانی را مثال می‌زنند که به‌خاطر کانورژن دچار علایم عصبی عجیب و غریبی مثل کوری‌های گذرا یا علایمی شبیه تشنج می شوند، اما به هر حال تشخیص و درمان کانورژن باید توسط یک روان‌پزشک انجام شود.



با این همه در طی این چهار سال، ناتالی‌ آدلر، تنها درمان بلفارواسپاسم دریافت کرده است. تزریق سم بوتولینوم یا بوتاکس در یک مرحله باعث شد تا دوره بیماری آدلر کمی کوتاه‌تر شود و دردهای وی نیز تا حدودی کاهش یابند. به نظر دکتر فانکوسو، با دریافت این درمان، ناتالی توانست مدت بیشتری چشمانش را باز نگه دارد.



این در حالی است که تقریبا اکثر پزشکان توصیه می‌کنند، ناتالی درمان‌های روان‌پزشکی را به‌عنوان روش اصلی درمان انتخاب کند.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زندگینامه حضرت محمد (ص)

زندگینامه حضرت محمد (ص)

نام:محمد بن عبد الله در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.كنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه‏ و... .منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حكومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.                   

  بقیه متن در ادمه مطلب.........

 


ادامه مطلب ...
نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : شنبه 28 آبان 1390برچسب:زندگینامه حضرت محمد (ص),حضرت محمد,محمد(ص),, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» زايمان در آب

زايمان در آب

زایمان در آب یكی از روشهای جانشینی متقاضی خانم‌های زائو است كه هیچ خطری را متوجه مادر و یا جنین نمی‌سازد و می‌تواند به عنوان یك روش اصلی و مفید برای زنان كشورمان مد نظر قرار گیرد.


موارد فوق در مقاله‌ای تحت عنوان "مزایا و كاربرد زایمان در آب" در نخستین كنگره سراسری انجمن متخصصین زنان، مامایی و نازایی شاخه خراسان كه به تازگی در مشهد برگزار شد، توسط مژده قاسمی از دانشگاه علوم پزشكی اصفهان ارائه گردید.


وی در این كنگره اظهار داشت: درد زایمان یكی از شدیدترین دردهایی است كه بشر در طول سالیان عمر خود تجربه نموده و زایمان در آب یكی از راههای رسیدن به زایمان بی‌درد است.


وی بیان كرد: این روش سالهاست كه در كشورهای پیشرفته دنیا اعم از آلمان، آمریكا، استرالیا، كانادا و فرانسه در حال انجام است ولی هنوز در ایران به طور كامل شناخته نشده است.


قاسمی افزود: روش زایمان درآب نیاز به تداخلات مامایی را كاهش داده و برای مادر و بچه كم خطرتر است.


وی با اشاره به‌اینكه زایمان در آب به دو صورت تعریف می‌شود، افزود: روش اول "سیر لیبر در آب"(خانم باردار در هنگام دردهای فعال زایمانی وارد آب شده و تحمل درد برایش آسان‌تر می‌شود) و روش دوم "زایمان درآب" است.


این ماما تصریح كرد: در روش دوم یعنی زایمان در آب، خانم باردار در آب می‌ماند و زایمان به طور كامل در آب انجام می‌شود بطوریكه نوزاد زیر آب متولد می‌شود.


وی افزود: مطالعات نشان می‌دهد كه در روش زایمان درآب مشكلات تهدیدكننده زندگی یا سلامتی در زنان زائو یا نوزادان مشاهده نشده و همچنین در این روش كاهش خونریزی، نیاز به استفاده مسكن كمتر و تجربه زایمان نیز رضایت بخش تر است.


وی همچنین گفت: تحقیقات نشان می‌دهد، تفاوت آماری معنی‌داری از لحاظ رفتاری بین بچه‌های متولد شده در زایمان آب و خشكی وجود نداشته است.


وی افزود: تاثیر روش زایمان درآب در میزان نیاز و انجام اپیزیوتومی (برش) در یك مطالعه آینده‌نگر روی دو هزار زایمان نشان می‌دهد كه نیاز به اپیزیوتومی در یك سوم موارد نسبت به زایمان در خشكی كاهش یافت.


وی خاطرنشان كرد: در مطالعه دیگر میزان اپیزیوتومی از ‪ ۸۰‬درصد در زایمانهای معمولی به ‪ ۱۵‬درصد در زایمان در آب رسید.


قاسمی در پایان گفت: دلیلی برای نگرانی متخصصین زایمان و نوزادان در انجام روش زایمان با آب وجود ندارد و این روش می‌تواند به عنوان یك روش مفید و اصلی در كشور پیاده شود.


نخستین كنگره سراسری انجمن متخصصین زنان، مامایی و نازایی شاخه خراسان با شركت حدود ‪ ۴۰۰‬نفر از متخصصان زنان و ماماها از سراسر كشور.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» عمل سزارين بدون درد و بيهوشي

عمل سزارين بدون درد و بيهوشي

عمل سزارين بدون درد و بيهوشي

 

نخستین نوزاد ایرانی با استفاده از روش هیپنوتیزم و بدون بیهوشی در زایمانی بدون درد در بیمارستان عیوض زاده تهران به دنیا آمد .




به گزارش خبرنگار ما ؛ دکتر رویا خدایی جراح و متخصص زنان و زایمان که جراحی این عمل رابرعهده داشت در مصاحبه با خبرنگار ما گفت : در این عمل که به روش سزارین انجام شد هیچ گونه داروی بیهوشی و بی حس کننده به بیمارداده نشد .



وی ادامه داد : مادر 24 ساله با استفاده از هیپنوتیزم و با حضور استاد متخصص هیپنوتراپی در خواب عمیقی فرو رفت و با وجودی که این بیمار بیهوش نشد اما در حالتی قرار گرفت که هیچ گونه دردی را احساس نکند و مورد جراحی سزارین قرار گرفت .



دکتر خدایی افزود : عمل سزارین عوارض خود را دارد اما با این روش، عوارض بیهوشی کاملا حذف می‌شود البته در حین عمل علائم حیاتی بیمار تحت مانیتورینگ کامل است و متخصص بیهوشی برای مواقع اضطراری در اتاق عمل حضور دارد.



این متخصص گفت : این روش را در زایمان های طبیعی هم می توان به کار گرفت و علاوه بر این در مورد افرادی که باید سزارین شوند اما بیهوشی برای آنها مضر و ممکن است عوارضی را دنبال داشته باشد نیز کاربرد دارد .



دکتر خدایی افزود : در طول انجام این زایمان که به صورت سزارین انجام شد، وضع کلی بیمار از لحاظ وضع قلبی ، عروقی و اکسیژن رسانی تحت کنترل قرار داشت و هیچ گونه خطری بیمار را تهدید نمی کرد .



وی در باره علت انجام عمل به صورت سزارین، گفت: درشتی جنین و شرایط معاینه لگن استخوانی بیمار مانع از آن می‌شد تا زایمان به صورت طبیعی انجام شود و با پیشرفت بارداری شرایط برای انجام زایمان طبیعی سخت شد و به اجبار سزارین برای بیمار انجام شد .



این عمل با عنوان عمل زایمان بدون درد با استفاده از علم هیپنوتیزم بر روی یک بیمار 24 ساله که نخستین زایمان او بوده است با موفقیت انجام شد و حدود 45 دقیقه به طول انجامید .



دکتر حسین الماسیان متخصص هیپنوتراپی که عمل هیپنوتیزم این کار را به عهده داشت نیز در گفتگو با خبرنگار ما گفت : در هیپنوتیزم بیهوشی وجود ندارد و حالتی بین خواب و بیداری است و بیمار هوشیار است ومی توان با او حرف زد .



دکتر الماسیان اضافه کرد : عمل زایمان بدون درد با استفاده از علم هیپنوتیزم در مورد زایمان های طبیعی نیر بسیار کاربرد دارد اما هدف این بود که بتوان یک جراحی نسبتا بزرک مثل سزارین را نیز با استفاده از این علم انجام داد که با موفقیت به پایان رسید .



به گفته وی روند این عمل عالی بود و در جاهایی هم که بیمار کمی احساس درد و ناراحتی داشت به راحتی کنترل می شد .



برای انجام این عمل مادر به صورت داوطلبانه اعلام امادگی کرد و وی به مدت چهار ماه نیز درکلاس ها و تمرین های دکتر الماسیان شرکت کرده بود .



آیدا حسنلو مادری که پس از زایمان نام فرزند خود را ساقی گذاشت ، دقایقی قبل از انجام عمل با روحیه‌ای خوب گفت : به متخصص هیپنوتیزم اطمینان کامل دارم و خوشحالم از این که شیرینی مادر شدن را با پیشگامی در روشی تازه تجربه می‌کنم .



دکتر رفیع ، فوق تخصص زنان و زایمان و نازایی نیز که هنگام نازایی نیز حضور داشت در گفتگو با خبر نگار ما اظهار کرد : هنگام عمل بیمار کوچکترین بیهوشی نگرفت اما هنگام جاسازی مجدد رحم داخل شکم مقداری درد به علت تغییر وضع تخت احساس شد و شلوغی اتاق عمل، حرکت افراد و اصوات ایجاد شده از تمرکز بیمار کاست.



وی با اشاره به موفقیت بیش از 80 درصد این عمل گفت : در موقعیتی مناسب‌تر و با تعداد افراد کمتر و آمادگی بیشتر گروه جراحی می‌توان به خوبی این عمل را انجام داد اما زایمان طبیعی راحتتر انجام می‌شد .



دکتر رفیع خاطر نشان کرد: این عمل حدود یک ساعت به طول انجامید در حالی که عمل جراحی با بیهوشی و جراح مجرب ظرف نیم ساعت انجام می‌شود و گروه انجام هیپنوتیزم نیز برای نیم ساعت آمادگی داشتند اما خوشبختانه تا مراحل نهایی این کار را انجام دادند و تنها در دقایق انتهای عمل و جاسازی دوباره رحم برای تحمل درد کمتر، داروی خواب آور به وی تزریق شد .



استفاده از روش های تنفسی ، تن آرامی و تمرکز ، انتخاب وضع های مختلف زایمانی ، استفاده از ماساژ ، استفاده از گرما و یا سرمای موضعی ، گذراندن مراحل قبل از زایمان در وان آب گرم و یا زایمان در آب ، استفاده از رایحه های طبیعی چون عطر گل شمعدانی، اسطوخودوس، گل رز و غیره ، استفاده از آواها ، موسیقی ، حمایت حین زایمان توسط همراه ، استفاده از طب فشاری ، استفاده از طب سوزنی ،استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی عصب از راه پوست (TENS) ، تزریق زیر جلدی آب مقطر در ناحیه ساکروم ، استفاده ازهیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم و از روشهای زایمان بدون درد است .



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» درباره مغز انیشتن بیشتر بدانید!!!

درباره مغز انیشتن بیشتر بدانید!!!

در زمینه اسرار نبوغ انیشتن تا کنون کار های جالب توجهی انجام شده است که پاره ای از این کارها در زمان زندگی او و تعدادی در زمان بعد از مرگ او انجام گرفته است. برای مثال انجام انواع ازمایشات مربوط به علکرد الکتریکی مغز وی(به وسیله کرفتن نوار مغزی ابتدایی ) از این جمله محسوب می شوند.


اما بعد از مرگ وی شخصی به نام دکتر هاروی با عمل جراحی مغز وی را از جمجمه اش خارج و در محلی نگهداری کرد. هر چند این عمل به صورت مخفیانه و غیرقانونی انجام گرفت و بعدها مشکلات زیادی برای او به وجود اورد اما امکان مطالعات بعدی بر روی مغز انیشتن را امکان پذیر کرد.متن زیر ترجمه نوشته ایست که توسط دکتر marian diamond به قلم تحریر د رامده و شرح یکی از این آزمایشات بر مغز انیشتن است:


هیجان کشف کردن مسری است.یافته های جدید اغوا کننده و بدون توقف ما را راهنمایی می کنند.اما چه عاملی باعث شد من مطالعه بر روی نسبت glial cells به neuron را در مغز انیشتن آغاز کنم؟ جواب این مسئله را در یک گزاره ساده نمی توان یافت. بلکه بر پایه سال ها کار و مطالعه اثرات محیط بر اناتومی مغز بنا شده است.


بازسازی سری اتفاقاتی که منجر به یافتن تعداد نهایی سلول ها می شود یک کار سخت و طاقت فرسا بود اما با وجود تمام این سختی ها عوامل زیادی بودند که ما را در راه تحقق این هدف یاری کردند. که عبارتند از:


1- همکاری با یک پروفسور(gerhald von bonin) در حدود 25 سال پیش


2- نتایج یک تحقیق که نشان می داد در مغز موش هایی که در محیط غنی زندگی می کنند ، در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند تعداد glial cells به ازای هر neuron بیشتر است.


3- عکسی از مجله science که جعبه ای مقوایی را نشان می داد که در داخل یک میز تعبیه شده بود و در درون ان مغز انیشتن نگهداری می شد.


4- در یک بعد از ظهر آرام که به نظر می رسید همه مشغول کاری باشند من آنقدر وقت آزاد داشتم که بتوانم در مورد مسائل بالا فکر کنم.


5- استفاده از فناوری های عالی و بررسی های آماری


این ها همه باعث شد تا من به همان سادگی که که هم اکنون یک نفر می تواند محاسبه کند که 1+2+3+4 چند می شود تفاوت بین نسبت glial cells و neurons را در مغز انیشتن را در مقایسه با نمونه های گرفته شده از مغز چند فرد دیگر نیز قابل مقایسه است.حال هرکدام از قسمت های معادله بالا را بیشتر شرح می دهم.


1- یک روز در آزمایشگاه مطالعاتی پروفسور von bonin این موضوع را بیان کرد که فکر می کنمinferior parietal cortex از prefrontal cortex توسعه بیشتری پیدا کرده است. و از انجا که شمار glial cells نسبت به neuron هم زمان با پیشرفت و بالا رفتن در درخت philogenetic افزایش می یابد. این طور در نظر گرفتیم که هر چه یک ناحیه توسعه یافته تر باشد باید نسبت glial cells به neurons هم بیشتر باشد.


سپس از مغزهای نگه داشته شده 11 مرد، یک سری نمونه به اندازه بلور شکر از prefrontal cortex و inferior parietal cortex سمت راست و چپ مغز برداشتیم. یعنی 44 نمونه،نسبت glial cells به neurons نشان داد که در prefrontal cortex تعداد glial cells به ازای هر neuron در مقایسه با inferior Parietal lob بیشتر است. به این ترتیب یک نسبتglial cellsبه neuron را بر اساس اطلاعات علمی به دست آوردیم.


2- در حدود دهه 1960 میلادی کارشناسان و متخصصان ازمایشگاه چوزف التمن در پوردو و ما، فهمیدیم در cerebral cortex از مغز موشهایی که در محیط زیست غنی زندگی می کنند تعداد glial cells به neurons” فعال “cortex در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند بیشتر است.


نورون های فعال cortex احتیاج به سلول های حمایتی glial cells دارند. و در ضمن باید توجه داشت که شمار نورون ها بعد از تولد زیاد نمی شوند در حالی که تعداد glial cells زیاد می شود.


3- تعدادی از دانشجویان عکس جعبه مغز انیشتین را از مجلهscience بریده و به دیوار ازمایشگاه نسب کردند زیر نویس مشخص می کرد که این مغزدر کانزاز نگه داری می شود.


4- یک روز که من در دفتر کار همسرم در UCLA نشسته بودم با خود فکر کردم که ایا می توان فقط4 قطعه ازمغز انیشتین که قابل مقایسه نمونه های خودم در ازمایشگاه باشد را بدست اورم.پس گوشی تلفن را برداشتم و با دانشگاه کانزاز( بخش ANOTAMY) تماس گرفتم و مطلع شدم که مغز انیشتین در اختیار tomas harvey درweston است . بعد از 3 سال مذاکرات تلفنی که هر 6 ماه 1 بار انجام می شد سرانجام من 4 قطعه لازم را دریافت کردم


5- به کمک 1 تکنسین عالی و یک کارشناس امار(یک دانشمند به ندرت به تنهایی کار می کند) ما متوجه شدیم که در مغز انیشتن و در هر 4 قطعه ازمایش شده در مقایسه با همان قطعات از مغز 11 مرد دیگر، تعداد glial cellبه neuron بیشتری وجود دارد و فقط در left parietal lob ان این نسبت به طور مشخصی بیشتر بود.اگر چه این تفاوت به طور غیر معمول بیشتر بود اما ما فقط یک انیشتن داشتیم که با 11 مرد دیگرمان مقایسه کنیم.وگرنه اگر ما 11 انیشتن داشتیم این یافته قابل اعتمادتر می شد. به هر حال این مطالعه اولین قدم در این راه بود که تا بحال کسی بر نداشته بود.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» آیا میدانید دانه های برف چند نوع و به چه شکلهایی هستند ؟

آیا میدانید دانه های برف چند نوع و به چه شکلهایی هستند ؟

دانه‌هاي برف قطره‌هاي يخ زده باران نيستند. فيزيك پيچيده نحوه تشكيل دانه هاي برف بر كسي معلوم نيست. تعدادي از انواع آنها را ببينيد:



دانه‌هاي برف زماني شكل مي‌گيرند كه بخار آب به صورت مستقيم به يخ تبديل شود. اين عمل كه شبيه به يك انفجار است در ميان ابرها صورت مي‌گيرد.



1- شكل اوليه كريستال‌هاي برف‌، منشورهاي شش ضلعي است كه به ناگهان تغيير شكل مي‌دهد. مثل نمونه‌اي كه در عكس زير مي‌بينيد. اما شكل‌هاي مختلف ديگري نيز براي دانه‌هاي برف وجود دارد كه رايج‌ترين آنها را در ادامه مي‌آيد.





2- صفحات چند بخشي


اين نوع از دانه‌هاي برف رايج و باريك‌اند و كريستال‌هاي شيشه مانند با 6 بازوي پهن ستاره‌‌اي دارند. دانه‌هاي برفي كه شكلي مانند اين دانه برف دارند در دماي حدود منفي 28 درجه فارنهايت شكل مي‌گيرند. ستون‌ها و سوزن‌هاي باريك و بلند در دماي 23منفي درجه فارنهايت بوجود مي‌آيند. ورقه‌هاي شيشه‌اي و ستاره مانند در درجه حدود منفي 5 درجه فارنهايت نيز بوجود مي‌آيند.





3- صفحه‌هاي بخش بندي شده


ساده‌ترين شكل كريستال‌هاي برف همان بازوهاي شش ضلعي است كه به مانند يك كيك بخش‌بندي شده است. نمونه‌هاي پيچيده ديگر نشان مي‌دهد كه لبه‌هاي نازك بازوها شاخه‌هاي پهني دارند.





4- دندريت‌هاي ستاره‌اي


دندريت به اشكال درخت مانند مي‌گويند. پس دندريت‌هاي ستاره‌اي به اشكالي از برف گفته مي‌شود كه در آن صفحه‌هاي كريستال شاخه و شاخك به مانند درخت دارند. آين دسته از كريستال‌ها جزو كريستال‌هاي بزرگ هستند كه مي‌توان با عينك‌هاي ذره‌بيني آنها را ديد.





5- دندريت‌هاي ستاره‌اي سرخس شكل


بعضي وقت‌ها شاخه‌هاي كريستال‌هاي ستاره مانند كناره‌هاي زيادي دارد كه تا حدودي شبيه به شاخه‌هاي گياه سرخس است. اين نوع برف بزرگترين نوع از دانه‌هاي برف است كه با قطري حدود 5 ميليمتر و يا بيشتر به زمين مي‌بارند.





6- ستون تو خالي


ستون‌هاي مخروطي شكل شش ضلعي كه در انتها به شكل ستون در مي‌آيند نوع ديگري از دانه‌هاي برف است. بعضي وقت‌ها هوا در آن ميانه حبس مي‌شود آنچنان كه در عكس زير شده است.





7- دانه‌هاي دو برابر


وقتي دو صفحه از كريستال برف خيلي به هم نزديك مي‌شوند يكي از آنها در بعضي مواد به ناچار زودتر به بيرون رشد مي‌كند. غلاف‌هاي برف ديگر كه از بخار آب درست شده است دانه برف بزرگتري را ايجاد مي‌كند كه به دانه كوچكتر متصل است. به منظور توضيح اين پديده "ليبرچ" از اين دانه برف دو برابر عكاسي كرده بنابراين يكي از اين دانه‌ها وضوح تصوير دارد.





8- كريستال شكافته شده ستاره‌ مانند


نحوه ايجاد اين كريستال به مانند قبلي است فقط قسمتي از يك دانه برف در امتداد دانه ديگر رشد مي كند.





9- سوزني‌ها


فرمي كه در حدود دماي منفي 23 درجه فارنهايت ايجاد مي‌شود اين دانه برف را كمي نازك‌تر از موي سفيد شما مي‌كند. اين كه شكل دانه‌هاي برف به چه دليل در دماهاي مختلف تغيير مي‌كند از رازهاي علمي اين پديده است.





10- كريستال هاي مثلثي


گاهي اوقات كريستال‌هاي برف به شكل مثلثي رشد مي‌كنند . اين اتفاق معمولا زماني رخ مي‌دهد كه دما به 28 درجه فارنهايت رسيده باشد. اين پديده نادر است.





11- دانه‌هاي برف دوازده پر


بعضي وقت‌ها هم ستون‌هاي دوازده‌تايي، دانه برف را تشكيل مي دهند. دو تا شاخه 6 تايي از كريستال در انتهاي يك صفحه كه با 30 درجه از هم اختلاف دارند اين دانه برف را شكل مي‌دهند. اني دانه نيز جزو موارد نادر در دانههاي برف است.





12- وقتي يخ به صورت چنگالي به شكل كريستال‌هاي چند وجهي باز مي‌شود به صورت تصادفي به سمت‌هاي مختلف جهت مي‌يابد.





13- كريستال‌هاي يخ بسته


ابرها از قطره‌ آبهاي غير قابل شمارش درست شده‌اند و بعضي وقت‌ها قطره‌هاي كوچك با كريستال‌هاي برف تصادف مي‌كنند و شكل‌هاي اين چنيني را درست مي‌كنند. قطره‌هاي يخ زده را شبنم يخ زده مي‌نامند. انواع مختلف كريستال مي‌توانند با شبنم‌هاي يخ زده تزئين شوند. وقتي اين پوشش سنگين باشد، شكلي شبيه گلوله برفي درست مي‌كند بنابراين به دانه برفي مي‌گويند.





14- برف مصنوعي


ماشين برف‌سازي آب را با هواي فشرده از دهانه لوله خرطومي به صورت قطره‌هاي ريز آب به بيرون مي‌فرستد هواي سرد باعث يخ زدگي برف مي‌شود و نهايت شكلي اين چنيني ايجاد مي‌شود.



















نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» 40قانون جالب در جهان

40قانون جالب در جهان

 

40 قانون جالب در جهان

 

1. جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

 

2. تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.

 

4. مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

 

5. در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.

 

6. در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.

 

7. در تایلند همه سینما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام کنند.

 

8. در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک مردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

 

9. در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن از

 

خانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.

 

10. در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

 

11. در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.

 

12. در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلیت سریال ممنوع بود.

 

13. تا سال 1984، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب کنند.

 

14. در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

 

15. اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.

 

16. صد ها سال پیش هر فردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام می شد.

 

17. در طول جنگ جهانی اول هر سربازی که به همجنس بازی متهم می شد، اعدام می شد.

 

18. در زمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید برای زنان به علت تحریک آمیز بودن آن برای مردان ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند پنجره خانه ها را با رنگ سیاه بپوشانند تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند.

 

19. در 24 ایالت آمریکا ضعف حنسی عامل اصلی طلاق است.

 

20. در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوع است.

 

21. در انگلستان، سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود متعلق به پادشاه اشت و دم آن متعلق به ملکه.

 

22. در فرانسه صدا زدن خوک با نام ناپلئون ممنوع است.

 

23. در ویکتوریای استرالیا پوشیدن شلوارک های صورتی تحریک آمیز در غروب های شنبه ممنوع است.

 

24. در ویکتوریای استرالیا، تنها متخصصان برق اجازه تعویض لامپ برق را دارند.

 

25. در انگلستان چسباندن برعکس تمبر حاوی عکس ملکه، نشانگر خیانت و پیمان شکنی با سلطنت است.

 

26. در ورمونت، زنان تنها با اجازه کتبی همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعی را دارند.

 

27. در واشنگتون، وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است.

 

28. در منطقه کنورسویل ویسکانسین آمریکا، مردان در هنگام اوج لذت شهوانی (ارگاسم) همسرانشان حق تیراندازی ندارند.

 

29. در اوهایو آمریکا, ماهیگیری در زمان مستی ممنوع است.

 

30. در اندونزی مجازات استمنا, مرگ است.

 

31. در بخش اروکای ایالت نوادا، بوسیدن زنان توسط مردان سبیلو ممنوع است.

 

32. در میامی آمریکا، تقلید کردن رفتار جانواران ممنوع است.

 

33. در لوای آمریکا، بوسیدن بیش از 5 دقیقه مجاز نیست.

 

34. زمانی در کشور سوئیس، محکم بستن در خودرو جرم به حساب می آمد.

 

35. در روآتای ایتالیا، عبور افراد غیر مسیحی از 20 متری کلیسا ممنوع است. اما عبور بزرگراهی از فاصله 15 متری کلیسای آن منطقه موجب دردسر پلیس شده بود، زیرا امکان توقف حودرو ها در آن منطقه بزرگران برای چک کردن مسیحی بودن یا نبودن شان وجود نداشت.

 

36. در سوئیس داشتن یک پناهگاه برای شهروند الزامی است.

 

37. در منطقه هستینگ نبراسکا, قانون می گوید هتلداران باید پیراهن سفید تمیز برای خواب به هر یک از مهمانان بدهند. هیچ زوجی هم حق ندارد تا قبل پوشیدن این لباس ها سکس داشته باشد.

 

38. در بحرین پزشکان حق ندارند در هننگام معاینه به آلت تناسلی زنان مستقیم نگاه کنند، اما اجازه دارند تصویر آنرا در اینه ببینند.

 

39. در لینوئیس آمریکا دادن سیگار روشن به حیوانات ممنوع است.

 

40. در منطقه ترمونتون یوتا در آمریکا, زنان حق سکس با مردان در آمبولانس را ندارند و در صورت انجام این کار گناهکار شناخته شده و نامشان در روزنامه محلی درج خواهد شد.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» جنین تازه به دنیا آمده حامله بود

جنین تازه به دنیا آمده حامله بود !!!

تصور كنيد، نوزادي به دنيا بيايد و در شكمش، جنين ديگري داشته باشد! ممكن است فكر كنيد كه طفلك دخترك در شكم مادرش باردار شده، ولي نكته اينجاست كه نوزاد پسر است.
اين اتفاقي است كه اخيرا در شيلي رخ داده( 24 نوامبر 2006) و نوزاد پسري با يك جنين در شكمش متولد شده است. پزشكان هم در اولين فرصت اين نوزاد دومي ‌را به دنيا آوردند ولي اين جنين زنده نماند.

 

جنین تازه به دنیا آمده حامله بود !!!



پزشكان مي‌گويند، اين نوزاد دچار پديده جنين در جنين (FETUS IN FETUS) شده است و در دوران بارداري مادر، جنين فرعي وارد بدن جنين اصلي شده و در بدن او رشد كرده است و در نهايت، جنين اصلي يعني همين پسر بچه با يك جنين در داخل شكمش متولد شده است.
پزشكان بيمارستان هرنان هنريكوئز(HERNAN HENRIQUEZ) شهر تماكو(TEMUCO) در شيلي، مدتي قبل از تولد اين نوزاد، با تصوير برداري از جنين، متوجه وجود يك جنين 10 سانتي‌متري در بدن جنين اصلي شده بودند.
جنين فرعي چهار اندام و يك ستون فقرات ناقص داشت، اما سر نداشت. به همين خاطر هيچ اميدي به زنده ماندنش نبود.
بعد از تولد نوزاد اصلي، پزشكان او را جراحي كردند و جنين فرعي را از شكمش خارج كردند. در حال حاضر نوزاد پسري كه هنوز نامي ‌برايش انتخاب نشده، زنده و سالم است.
دكتر ماريا آنجليكا بلامر، رئيس بخش نوزادان بيمارستان هرنان هنريكوئز، در اين باره مي‌گويد: «اين يك مورد نادر است. ولي خيلي خطرناك نيست، چون قابل درمان است. اين نوزاد پسر هم جراحي شد و اگر مشكل خاصي برايش پيش نيايد، حتما زنده خواهد ماند.»

پدیده مشابهی چندی پیش در هند رخ داد :
چندی پیش گزارشی از مردی که به نظر می رسید باردار است منتشر شده است. شکم این مرد که سانجو باگات (Sanju Bhagat) نام دارد به طور ناگهانی ورم کرده و به نظر می رسید که در حال زایمان می باشد.


او که در شهر ناگپور (Nagpur) در هند زندگی می کند میگوید در تمام طول زندگی از شکم متورم و بزرگ خود احساس خجالت و ناراحتی می کرده است، ولی بالاخره یک شب ناراحتی ظاهری او به نگرانی بسیار بزرگتری تبدیل شد و او را به سرعت راهی بیمارستان کردند.

در ابتدا پزشکان فکر می کردند که غده سرطانی بزرگی در شکم باگات وجود دارد بنا براین تصمیم به جراحی و خارج سازی آن از شکم مرد گرفتند. پزشکان فکر می کردند که این تومور به قدری بزرگ است که به دیافراگم وی فشار وارد آورده و تنفس او را با مشکل روبه رو کرده است.

ولی آنها پس از آغاز جراحی متوجه پدیده عجیبی شدند که تا کنون با آن برخورد نداشتند، بعد از شکافت عمیق شکم مرد یک گالن حاوی مایعات در شکم او پاره شد و سپس اتفاق بسیار عجیبی رخ داد که حیرت همگان را برانگیخت.

پزشکان متوجه تعداد بسیار زیادی استخوان در داخل شکم مرد شدند، در ابتدا یک عضو از بدن و سپس عضو دیگری، مقداری مو، یک فک و قسمتهایی از اعضا تناسلی را از شکم مرد خارج کردند.

در داخل شکم باگات یک موجود ناقص وجود داشت که پا و دست کاملا شکل گرفته و کامل با ناخن های بسیار بلند داشت.

در ابتدا به نظر می رسید که این مرد هندی باردار بوده و بچه ای در شکم خود پرورش داده ولی گروه پزشکی بیمارستان هند متوجه شدند که برادر دو قلوی باگات در شکم وی قرار داشته که به تدریج در شکم او رشد پیدا کرده و به قدری بزرگ شده که زندگی او را در خطر انداخته است.

پديده جنين در جنين، يك اختلال بسيار نادر است كه از هر 500000 تولد زنده، يكي دچار اين مشكل مي‌شود. در اين پديده جنين اصلي ميزبان جنين فرعي است.
جنين فرعي كه خود توانايي تامين غذا و اكسيژن مورد نيازش را ندارد، با كمك چيزي شبيه بند ناف به سيستم گردش خون جنين اصلي متصل شده و از اين راه به حيات خود ادامه مي‌دهد.
البته اين بند ناف جنين فرعي با بند ناف واقعي تفاوت‌هايي دارد كه مهم ترين آنها تعداد رگ‌هاي داخل آن است. به عبارتي بند ناف جنين فرعي فقط 2 رگ دارد، در حالي كه بند ناف طبيعي 3 رگ دارد. همين موضوع باعث شد تا در تئوري دو قلو بودن دو جنين تو در تو ترديد ايجاد شود.
البته معمولا جنين فرعي براي جنين اصلي مشكلي ايجاد نمي‌كند، مگر اينکه رشد كرده و به حدي بزرگ شود كه به عنوان يك توده بتواند به ساير اعضاي جنين اصلي فشار وارد كند. در اين موقع است كه جنين اصلي كه ديگر بايد آن را نوزاد ناميد، با احساس علايمي‌مثل درد، تهوع و استفراغ و يبوست بزرگ‌تر‌ها را متوجه مشكل مي‌كند و در نهايت پزشكان با كمك روش‌هاي تصويربرداري پيشرفته ي پزشكي، وجود جنين فرعي در بدن نوزاد را كشف مي‌كنند.
بند ناف جنين فرعي فقط 2 رگ دارد، در حالي كه بند ناف طبيعي 3 رگ دارد. همين موضوع باعث شد تا در تئوري دو قلو بودن دو جنين تو در تو ترديد ايجاد شود.
در اين موارد معمولا جنين فرعي در شكم، خصوصا پشت پرده صفاقي نوزاد قرار دارد، يعني جنين فرعي لابه‌لاي روده‌ها و احشاي داخل شكم از طريق همان بند ناف 2 رگه، به عروق صفاقي جنين اصلي متصل است. اما در موارد معدودي از اين پديده ي نادر، جنين فرعي در دهان، كمر و حتي بيضه و جمجمه ي نوزاد ميزبان هم قرار مي‌گيرد.
تاكنون 92 مورد جنين در جنين گزارش شده كه آخرين آنها همين مورد در شيلي بود. اولين بار در سال 1806 ميلادي چنين پديده‌اي گزارش شد.
چرا و به چه علت؟
با اينكه در برخي از منابع، علت پديده ي جنين در جنين را در واقع نوعي دو قلويي مي‌دانند، اما بررسي 92 مورد از اين پديده كه تا كنون گزارش شده است، نشان مي دهد كه معمولا نوعي تومور خوش‌خيم به نام تراتوم(TERATOMA) كه در سنين بسيار پايين تشکيل آن شروع مي‌شود، باعث ايجاد جنيني در بدن يك جنين مي‌شود. تراتوم، توموري متشکله از انساج مختلف جنيني است.
نوعي تومور خوش‌خيم به نام تراتوم(TERATOMA) كه در سنين بسيار پايين تشکيل آن شروع مي‌شود، باعث ايجاد جنيني در بدن يك جنين مي‌شود. تراتوم، توموري متشکله از انساج مختلف جنيني است.
در تراتوم، بافت‌هاي تومور بسيار تمايز يافته‌اند و در برخي موارد حتي عملكرد يك بافت طبيعي را هم دارند. البته نكته مهم در مورد اين تومور اين است كه معمولا بافت داخل تراتوم، با بافتي كه تومور در آن واقع شده تفاوت دارد، يعني مثلا در داخل ريه يا شكم تراتومي ‌كه دندان توليد مي‌كند تشكيل مي‌شود. ولي دنداني هم كه ايجاد مي‌شود، يك دندان كامل است.
اگر اين تراتوم رشد زيادي داشته باشد و بتواند بافت‌هاي متعددي مثل استخوان‌هاي مهره، اندام‌ها و نيز عضله و دندان را با هم توليد كند، توده‌اي تشكيل مي‌شود كه بسيار شبيه يك جنين است. اين همان اتفاقي است كه در پديده جنين در جنين رخ مي‌دهد.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» حکایتهای ملانصرالدین

حکایتهای ملانصرالدین

شاید بسیاری از جوانان بگویند، ملانصرالدین دیگه چیه و این قصه ها دیگه قدیمی شده. ولی باید گفت که روایت های ملانصرالدین تنها متعلق به کشور ما و یا مشرق زمین نیست. شاید شخصیت او مربوط به دوران قدیم است ولی پندهای او متعلق به تمام فرهنگ ها و دورانهاست. ملانصرالدین شخصیتی است که داستان هایش تمامی ندارد و هنوز که هنوز است حکایات بامزه ای که اتفاق می افتد را به او نسبت می دهند و حتی او را با بسیاری از موضوعات امروزی همساز کرده اند. در کشورهای آمریکایی و روسیه او را بیشتر با شخصیتی بذله گو و دارای مقام والای فلسفی می شناسند. به هر حال او سمبلی است از فردی که گاه ساده لوح و احمق و گاه عالم و آگاه و حاضر جواب است که با ماجراهای به ظاهر طنزآلودش پند و اندرزهایی را نیز به ما می آموزد.


وظیفه و تکلیف
روزی ملانصرالدین بدون دعوت رفت به مجلس جشنی.
یکی گفت: "جناب ملا! شما که دعوت نداشتی چرا آمدی؟"
ملانصرالدین جواب داد: "اگر صاحب خانه تکلیف خودش را نمی‌داند. من وظیفه‌ی خودم را می‌دانم و هیچ‌وقت از آن غافل نمی‌شوم."

شیرینی
روزی ملا از شهری می گذشت، ناگهان چشمش به دکان شیرینی فروشی افتاد به یکباره به سراغ شیرینی ها رفت و شروع به خوردن کرد.
شیرینی فروش شروع کرد به زدن او، ملا همانطوریکه می خورد با صدای بلند می خندید و می گفت: عجب شهر خوبی است و چه مردمان خوبی دارد که با زور و کتک رهگذران را وادار به شیرینی خوردن می کنند!

خر نخریدم انشاءالله
ملانصرالدین روزی به بازار رفت تا دراز گوشی بخرد.
مردی پیش آمد و پرسید: کجا می روی؟ گفت:به بازار تا درازگوشی بخرم.
مرد گفت: انشاءالله بگوی.
گفت: اینجا چه لازم که این سخن بگویم؟ درازکوش در بازار است و پول در جیبم. چون به بازار رسید پولش را بدزدیدند.
چون باز می گشت، همان مرد به استقبالش آمد و گفت: از کجا می آیی؟
گفت: از بازار می آیم انشاءالله، پولم را زدند انشاءالله، خر نخریدم انشاءالله و دست از پا درازتر بازگشتم انشاءالله!

نردبان
روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟
ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت: در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.

سپر
روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.
ملا سپر بزرگش را نشان داد و گفت: ای نادان سپر به این بزرگی را نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی؟

بچه داری
روزی ملا خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد، که ناگهان بچه روی او ادرار کرد!
ملا هم ناراحت شد و بچه را خیس کرد.
زنش گفت: ملا این چه کاری بود که کردی؟
ملا گفت: باید برود و خدا را شکر کند اگر بچه من نبود و غریبه بود او را داخل حوض می انداختم!

عزاداری
روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست، دخترکی در خانه بود و گفت: نداریم!
ملا گفت: لیوانی آب بده!
دخترک پاسخ داد: نداریم!
ملا پرسید: مادرت کجاست؟
دخترک پاسخ داد: عزاداری رفته است!
ملا گفت: خانه شما با این حال و روزی که دارد باید همه قوم و خویشان به تعزیت به اینجا بیایند نه اینکه شما جایی به عزاداری بروید!

قبر علمدار
روزی ملا از گورستان عبور می کرد قبر درازی را دید از شخصی پرسید اینجا چه کسی دفن است!
شخص پاسخ داد: این قبر علمدار امیر لشکر است!
ملا با تعجب گفت: مگر او را با علمش دفن کرده اند؟!

دانشمند
مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت: آیا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت:اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!

مرکز زمین
یک روز شخصی که می خواست سر به سر ملا بگذارد او را مخاطب قرار داد و از او پرسید: جناب ملا مرکز زمین کجاست؟
ملا گفت: درست همین جا که ایستاده ای!
"اتفاقا از نظر علمی هم به علت اینکه زمین کروی شکل است پاسخ وی درست می باشد."

دم الاغ
یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد، اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد، ملا با خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.
اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما خریدار تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت: ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!

خروس
یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت.
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت: خروسم را بده! دزد گفت: من خروس تو را ندیده ام.
ملا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.

الاغ
روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد.
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!

سطل آب
روزی ملا با سطلش مشغول بیرون آوردن آب از چاه بود که سطل او به درون چاه افتاد.
ملا در کنار چاه نشست. شخصی که از آنجا عبور می کرد از او پرسید: ملا چرا اینجا نشسته ای؟!
ملا گفت: سطلم درون چاه افتاده نشسته ام تا از چاه بیرون بیاید!

آرایشگاه
روزی ملا به دکان آرایشگری رفت آرایشگر ناشی بود و سر او را مدام می برید و جایش پنبه می گذاشت.
ملا که از دست او به عذاب آمده بود گفت: بس است دست از سرم بردار، نصف سرم را پنبه کاشتی بقیه را خودم کتان می کارم!

مادرزن
ملا شنید که مادر زنش را آب برده است. پس بر عکس جهت رودخانه ای که او در آنجا غرق شده بود شروع به را رفتن نمود!
با تعجب از او پرسیدند چرا خلاف جهت آب به دنبال مادر زنت می گردی؟
ملا گفت: چونکه همه کارهای او برعکس بود احتمال می دهم که جنازه اش را هم آب برعکس برده باشد!

مرگ
روزی ملا حسابی مریض شده بود و گمان می کرد که خواهد مرد.
به همین جهت زنش را صدا زد و گفت: برو بهترین لباست را بپوش و خودت را حسابی آرایش کن!
زن که ناراحت بود به گمان اینکه ملا می خواهد آخرین حرفهایش را به او بزند گریه اش گرفت و گفت: مگر من زن بی وفایی هستم که بخواهم در موقع مردن شوهرم خودم را آرایش کنم؟
ملا به او گفت: نه منظورم چیز دیگری است من می خواهم که اگر عزرائیل سراغ من آمد تو را آراسته ببیند و دست از سر من بردارد!

زن آبستن
زن ملا آبستن بود ولی نمی زائید، همه نگران شده بودند به همین جهت نزد ملا رفتند تا او چاره اندیشی کند!
ملا قدری فکر کرد و سپس چند عدد گردو به آنها داد و گفت: اینکه کاری ندارد، گردو ها به او بدهید تا جلویش بگذارد مطمئن باشید بچه با دیدن آنها زودتر برای خاطر گردو بازی هم که شده بیرون خواهد آمد!

دندان درد
ملا دندانش درد می کرد دستمالی به صورتش بسته بود، یکی از دوستانش او را دید و گفت: بلا دور است ترا چه شده است؟
ملا گفت: دندانم درد می کند، دوستش گفت اینکه کاری ندارد زودتر آنرا بکش.
ملا گفت: اگر در دهان تو بود می دادم آن را بکشند!

درد
کسی نزد ملا رفت و به او گفت: موی سرم درد می کند دارویی بده تا خوب شوم.
ملا از او پرسید: امروز چه خوردی؟ مرد گفت: نان و یخ!
ملا گفت: برو بمیر که نه غذایت به آدمیزاد می ماند نه دردت!

ستاره شناس
روزی ملا از همسایه اش که مردی دانشمند بود و ستاره شناسی میکرد پرسید فلانی مرا می شناسی؟
مرد گفت: نه!
ملا گفت: تو که همسایه ات را نمی شناسی چطور می خواهی ستارگان را بشناسی؟!

گرسنگی
روزی ملا از دهی می گذشت گرسنه اش بود به روستائیان گفت: به من غذا بدهید و الا همان بلایی که بر سر ده قبلی آورده ام به سر شما هم می آورم!
روستائیان ترسیدند و او را غذا دادند، ملا پس از آنکه سیر شد و عازم رفتن گردید یکی از روستائیان از او پرسید: به ما بگو با روستای قبلی چه معامله ای کردی؟
ملا خندید و گفت: هیچ غذایم ندادند، رهایشان کردم و به سراغ ده شما آمدم!

پیری
یک روز از ملا پرسیدند که چرا اینقدر پیر شده است؟ ملا با تعجب گفت: که اشتباه می کنید زور من با جوانیم اندکی فرق نکرده است.
چونکه آن زمان در گوشه حیات خانه ما یک گلدان سنگی بود که نمی توانستم آنرا بلند کنم اکنون هم که پیر شده ام نمی توانم.
به همین جهت زور بازویم هرگز کاهش نیافته است.

بی خوابی
شبی ملا بی خوابی به سرش زده بود، به همین جهت از خانه خارج شد و بی هدف در کوچه ها می گشت.
یکی از دوستانش ملا را دید و از او پرسید: نیمه شب در کوچه ها چرا پرسه می زنی؟
ملا گفت: خوابم پریده، دنبالش می گردم شاید پیدایش کنم!

باانصافی ملا
ملا مقداری چغندر و هویج و شلغم و ترب و سبزیجات مختلف دیگر خرید و در خورجینی ریخته و آن را به دوش انداخت. بعد سوار خر شد و به طرف خانه روان شد.
یکی از دوستانش که آن حال را دید پرسید: ملا جان چرا خورجین را به ترک خر نمی اندازی؟
ملا جواب داد: دوست عزیز آخر من مرد منصفی هستم و خدا را خوش نمی آید که هم خودم سوار خر باشم و هم خورجین را روی حیوان بیندازم!

مدعی
شخصی که ادعای معلومات بسیار داشت روزی در مجلسی که ملا هم آن جا بود داد سخن می داد و اظهار وجود می کرد و خود را برتر از همه می پنداشت.
ملا که از دست لاف و گزاف او به تنگ آمده بود پرسید: این معلومات را از کجا فرا گرفته ای؟
آن مرد گفت: از کتاب های بسیاری که مطالعه کرده ام.
ملا گفت: مثلا" چند کتاب خوانده ای ؟
آن شخص گفت: به قدر موهای سرم!
ملا که می دانست آن شخص کچل است و حتی یک تار مو هم به سر ندارد، ذربینی از جیب در آورد و بعد از برداشتن کلاه او ذربین را روی کله بی موی او گرفت و پس از دقت بسیار گفت: معلومات آقا هم معلوم شد چقدر است.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» رویش درخت از انسان

رویش درخت از انسان !!!!!

نقض ایمنی و ابتلا به ویروس پاپیلومای انسانی ( HPV ) خالق مرد درختی است

 

«دِد» Dede یک ماهیگیر ۳۵ ساله اهل اندونزی است که به دلیل نقض ایمنی و همچنین ابتلا به ویروس پاپیلومای انسانی یا HPV همسرش را از دست داد و به مرد درختی شهرت یافت .

 

 بقیه متن در ادامه مطلب.............


ادامه مطلب ...
نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:رویش درخت از انسان,مرد درختی,مرد عجیب,عجیب,عجایب, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» دانستنیهای جالب

دانستنیهای جالب

دانستنی های جالب 2


چشم‌هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هيچ‌وقت متوقف نمي‌شوند .


هر تکه کاغذ را نمي‌توان بيش از 9 بار تا کرد .


در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌اي سنگ به کار رفته که مي‌توان با آن ديواري آجري به ارتفاع 50 سانتي‌متر دور دنيا ساخت .


اگرتمام رگ‌هاي خوني را در يک خط بگذاريم، تقريبا 97000 کيلومتر مي‌شود .


وقتي مگس بر روي يک ميله فولادي مي‌نشيند، ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم مي‌شود .


آمريکا تا 50 ميليون سال ديگر دو نيم خواهد شد .


عدد 2520 را مي‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسيم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسري داشته باشد .


30 برابر مردمي که امروزه بر سطح زمين زندگي مي‌کنند، در زير خاک مدفون شده‌اند .


تنها حيواني که نمي‌تواند شنا کند، شتر است .


شيشه در ظاهر جامد به نظر مي‌رسد ولي در واقع مايعي است که بسيار کند حرکت مي‌کند .


در هر ثانيه بيش از 5000 بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون برخورد مي‌کند و تصويري را که شما تماشا مي‌کنيد، بوجود مي‌آورد .


شانس شبيه بودن دو اثر انگشت، يک به 64 ميليارد است .


يک ليتر سرکه در زمستان سنگين‌تر از تابستان است .


قد انسان تا 20، 25 سالگي و گاها 40 سالگي بلند مي‌شود و از چهل سالگي به بعد، قد انسان هر دو سال حدود 6 ميلي‌متر کوتاه مي‌شود .


فقط با از دست دادن يک درصد از آب بدن، احساس تشنگي مي‌کنيم !


دهان انسان روزانه يک ليتر بزاق توليد مي‌کند .


چيتا يا يوزپلنگ سريع‌ترين حيوان خشکي است. او در عرض فقط 3 ثانيه 100 کيلومتر در ساعت سرعت مي‌گيرد. رکوردي که حتي سريع‌ترين خودروهاي فراري هم نتوانسته‌اند بشکنند .


کرم‌هاي ابرشيم در 56 روز، 86 هزار برابر خود غذا مي‌خورند .


تنها قسمت بدن که خون ندارد، قرينه چشم است .


شتر در 3 دقيقه 95 ليتر آب مي‌خورد



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» هسته زمین

آشنایی

هسته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا

مرکز زمین

گسترش دارد و ضخامت کلی آن 3471 کیلومتر است. مطالعات نشان داده است که در عمق تقریبی 5120 کیلومتری ، یک انفصال در خواص الاستیک هسته وجود دارد این

ناپیوستگی

که ناپیوستگی لمان نام دارد، هسته خارجی را از هسته داخلی جامد جدا می‌کند و هسته بیرونی از گوشته توسط ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت جدا می‌شود. در حالت کلی هسته از سه قسمت هسته بیرونی ، هسته جامد داخلی و هسته مرکزی تشکیل شده است.



تصویر


هسته بیرونی

هسته بیرونی از ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت در عمق 2900 کیلومتری شروع و تا عمق 5120 کیلومتری که ناپیوستگی لمان قرار دارد ادامه می‌یابد. ترکیب عمومی هسته آلیاژ آهن - نیکل (Ne-Fi) است و به همین دلیل به آن نیف یا نیفه نیز می‌گویند. لازم به ذکر است که امواج S از هسته مایع خارجی عبور نمی‌کنند. هسته خارجی دارای حرکات همرفتی است که سرعت آنها چندین کیلومتر در سال است.

حرکت وضعی زمین

تاثیر به سزایی در این حرکات داشته و این اثربه نام تاثیر کوریولیس نامیده می‌شود.



گردش هسته خارجی دارای تقارن استوایی می‌باشد که توسط دو لکه برآمده در سطح هسته مایع مشخص می‌شود و این دو لکه در حقیقت محل تظاهر سلولهای واگرا در سطح می باشند. این سلولهای واگرا در سطح هسته مایع و در مرز بین لایه

و هسته مایع به صورت شعاعی پخش شده و در راستای نصف النهاری که تقریبا در راستای شمال و جنوب زمین هسته مایع را دور می‌زند، بهم رسیده و در این محل همگرا می‌باشند. این بخش احتمالا به فرم یک گودی حلقه مانند دور هسته مایع و در راستای شمال – جنوب تظاهر پیدا می‌کند.


منشا میدان مغناطیسی زمین

می‌دانیم که حرکت سیال هادی الکتریسیته به شرط آنکه در

میدان مغناطیسی

قرار داشته باشد،

جریان الکتریکی

تولید می‌کند (اصل دینامو). بنابراین منشا میدان مغناطیسی زمین ممکن است مربوط به حرکات هسته باشد. دو لکه یاد شده که دارای تقارن استوایی‌اند، به ترتیب در زیر بخش

جنوب هندوستان

و دیگری در

حوالی پرو

، قرار دارد (آلگر ، 1985). این دینامیک بر اساس مشاهدات دقیق تغییرات میدان مغناطیسی زمین در 30 سال گذشته و مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیکی بازسازی شده است. با توجه به اینکه آلیاژ Ne-Fi از سیلیکات سنگین‌تر است ، لذا جدایی و تفکیک هسته آهنی و استقرار آن در مرکز زمین ، با توجه به قوانین فیزیک امری طبیعی است.



استقرار آن در مرکز زمین ، بر اساس مدل تجمع همگن قابل توضیح است و بعد از استقرار هسته مایع در مرکز زمین ، هسته جامد به تدریج رشد کرده و به حجم فعلی خود رسیده است. با توجه به

سن تشکیل زمین

و قطر هسته جامد ، آهنگ رشدی برابر 0.5 میلیمتر در سال می‌توان برای آن در نظر گرفت و باید توجه داشت که این آهنگ رشد ، میانگین کلی رشد است و بدیهی است که آهنگ رشد در بدو تشکیل هسته جامد بسیار اندک از رقم میانگین بوده و در حالت فعلی بیشتر از میانگین یاد شده است.



اساسا تبدیل آلیاژ آهن - نیکل مذاب به جامد یک

واکنش گرمازا

است و گرمای حاصل از آن به همراه تلاشی

مواد رادیواکتیو

موتور حرارتی زمین را تامین می‌کنند. در حالت کلی گردش هسته مایع به دور هسته جامد آهنی به عنوان یک سیم پیچ که هسته آهنی را در بر گرفته و جریان الکتریکی که از سیم پیچ عبور می کند همان پرتوی کیهانی است که از قطبین زمین به تله می‌افتد.

شفق قطبی

هم در اثر این پرتوی کیهانی بوجود می‌آید.


تصویر
 

عناصر موجود در هسته

اندازه گیری‌های دقیق به کمک

امواج لرزه‌ای

نشان می‌دهد که وزن مخصوص هسته 10 درصد کمتر از مقداری است که از طریق آلیاژ Ne-Fi در فشار 1.5 تا 3 مگا بار تعیین می‌شود. بنابراین عناصر سبک وزن و احتمالا

کربن

،

سیلیکات

،

پتاسیم

،

گوگرد

، FeO و

سرب

و

عناصر سیدروفیلی

نظیر

و ... در هسته وجود دارند. این عناصر ناسازگار نسبت به محیط شدیدا احیایی هسته زمین به همراه سلولهای همرفتی هسته مایع در لایه

تخلیه می‌شوند و به احتمال زیاد از طریق پلومها و سوپر پلومها از خلال گوشته تحتانی ، تحولی و فوقانی به سطح انتقال می یابند.



عناصر کالکوفیلی

نظیر

در گوشته کمیاب هستند و احتمالا مقادیری از آنها در هسته متمرکز شده است. با توجه به اینکه

آنومالی دوپال

در عرضهای جغرافیایی پایین و در حوالی جنوب هند و ساحل غربی پرو حداکثر می‌باشد. شاید ارتباطی بین این آنومالی و لکه‌های برجسته بر روی هسته مایع در همین نقاط که عمل تخلیه عناصر ناسازگار را بر عهده دارند، وجود داشته باشد. حرارت لازم برای مایع نگه داشتن هسته مایع ، به احتمال زیاد از عناصر رادیواکتیوی نظیر پتاسیم 40 تامین می‌شود که می‌تواند در شبکه کانیهایی مثل جرفی شریت

حضور داشته باشد.



با توجه به اینکه این کانی در

کندریت‌ها

شناسایی شده است، شاید در ترکیب هسته اولیه نیز این کانی حضور داشته و تحت شرایط شدیدا احیایی عنصر لیتوفیلی نظیر پتاسیم خاصیت کالکوفیلی و حتی سیدروفیلی از خود بروز می‌دهد. بطور کلی مباحث راجع به پترولوژی هسته زمین مدیون مطالعات فراوان بر روی متئوریت‌های آهنی (

سیدریت‌ها

) است. این متئوریت‌ها از نظر فراوانی در دسته دوم اهمیت قرار دارند. از نظر ساختمان کریستالوگرافی و درصد Ni ، آلیاژ Ne-Fi به سه دسته تقسیم می‌شوند :




  • هگزا هدریت‌ها با میزان Ni ، 4 تا 6 درصد
  • اکتا هدریت‌ها با میزان Ni ، 6 تا 14 درصد
  • آکتا هدریت‌ها با میزان Ni ، 6 تا 14 درصد
  • آتاکسیت‌ها با بیش از 14 درصد وزنی Ni
  • به غیر از Ne-Fi عناصری نظیر نیز در ترکیب این متئوریت‌ها حضور دارند.

    در اکثر متئوریت‌های فلزی و بالاخص گروه اکتائدریت ساختمان وید من استاتن (Widman Staten) دیده می‌شود که عبارتست از: تقاطع باندهای پهن و عریض (کاماسیت Kamacite ) و تیغه های نازک (تانیت Taenite) با همدیگر که محل تلاقی آنها پلسیت (Pelcite) نامیده می‌شود. مطالعات دیاگرامهای فازی مربوط به آلیاژ Ne-Fi در فشار و حرارت‌های مختلف نشان می‌دهد که تبلور متئوریت‌های آهنی باید در حرارت کم ( مثلا 300 درجه سانتیگراد) و در فشار خیلی زیاد ( اتمسفر) و در حال تعادل انجام شده است.

    با این توضیحات نتیجه می‌گیرند که تشکیل متئوریت‌های آهنی الزاما در داخل جسمی به قطر یک سیاره صورت گرفته است و از طرفی توضیحی است برای علت وجودی خاصیت مغناطیسی در هسته که تصور می‌رود، در دمای بالا فرض شده این خاصیت از بین می‌رود. ولی این مطالعات نشان داده است که به احتمال زیاد در دمای هسته زمین پایینتر از مقدار فرض شده برای آن از طریق روند تغییرات گرادیان زمین گرمایی است و حتی از دمای کوری کانیهای فرومغناطیسی تجاوز نمی‌کند.


نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» هسته زمین

آشنایی

هسته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا

مرکز زمین

گسترش دارد و ضخامت کلی آن 3471 کیلومتر است. مطالعات نشان داده است که در عمق تقریبی 5120 کیلومتری ، یک انفصال در خواص الاستیک هسته وجود دارد این

ناپیوستگی

که ناپیوستگی لمان نام دارد، هسته خارجی را از هسته داخلی جامد جدا می‌کند و هسته بیرونی از گوشته توسط ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت جدا می‌شود. در حالت کلی هسته از سه قسمت هسته بیرونی ، هسته جامد داخلی و هسته مرکزی تشکیل شده است.



تصویر


هسته بیرونی

هسته بیرونی از ناپیوستگی گوتنبرگ - ویشرت در عمق 2900 کیلومتری شروع و تا عمق 5120 کیلومتری که ناپیوستگی لمان قرار دارد ادامه می‌یابد. ترکیب عمومی هسته آلیاژ آهن - نیکل (Ne-Fi) است و به همین دلیل به آن نیف یا نیفه نیز می‌گویند. لازم به ذکر است که امواج S از هسته مایع خارجی عبور نمی‌کنند. هسته خارجی دارای حرکات همرفتی است که سرعت آنها چندین کیلومتر در سال است.

حرکت وضعی زمین

تاثیر به سزایی در این حرکات داشته و این اثربه نام تاثیر کوریولیس نامیده می‌شود.



گردش هسته خارجی دارای تقارن استوایی می‌باشد که توسط دو لکه برآمده در سطح هسته مایع مشخص می‌شود و این دو لکه در حقیقت محل تظاهر سلولهای واگرا در سطح می باشند. این سلولهای واگرا در سطح هسته مایع و در مرز بین لایه

و هسته مایع به صورت شعاعی پخش شده و در راستای نصف النهاری که تقریبا در راستای شمال و جنوب زمین هسته مایع را دور می‌زند، بهم رسیده و در این محل همگرا می‌باشند. این بخش احتمالا به فرم یک گودی حلقه مانند دور هسته مایع و در راستای شمال – جنوب تظاهر پیدا می‌کند.


منشا میدان مغناطیسی زمین

می‌دانیم که حرکت سیال هادی الکتریسیته به شرط آنکه در

میدان مغناطیسی

قرار داشته باشد،

جریان الکتریکی

تولید می‌کند (اصل دینامو). بنابراین منشا میدان مغناطیسی زمین ممکن است مربوط به حرکات هسته باشد. دو لکه یاد شده که دارای تقارن استوایی‌اند، به ترتیب در زیر بخش

جنوب هندوستان

و دیگری در

حوالی پرو

، قرار دارد (آلگر ، 1985). این دینامیک بر اساس مشاهدات دقیق تغییرات میدان مغناطیسی زمین در 30 سال گذشته و مشاهدات و مطالعات ژئوفیزیکی بازسازی شده است. با توجه به اینکه آلیاژ Ne-Fi از سیلیکات سنگین‌تر است ، لذا جدایی و تفکیک هسته آهنی و استقرار آن در مرکز زمین ، با توجه به قوانین فیزیک امری طبیعی است.



استقرار آن در مرکز زمین ، بر اساس مدل تجمع همگن قابل توضیح است و بعد از استقرار هسته مایع در مرکز زمین ، هسته جامد به تدریج رشد کرده و به حجم فعلی خود رسیده است. با توجه به

سن تشکیل زمین

و قطر هسته جامد ، آهنگ رشدی برابر 0.5 میلیمتر در سال می‌توان برای آن در نظر گرفت و باید توجه داشت که این آهنگ رشد ، میانگین کلی رشد است و بدیهی است که آهنگ رشد در بدو تشکیل هسته جامد بسیار اندک از رقم میانگین بوده و در حالت فعلی بیشتر از میانگین یاد شده است.



اساسا تبدیل آلیاژ آهن - نیکل مذاب به جامد یک

واکنش گرمازا

است و گرمای حاصل از آن به همراه تلاشی

مواد رادیواکتیو

موتور حرارتی زمین را تامین می‌کنند. در حالت کلی گردش هسته مایع به دور هسته جامد آهنی به عنوان یک سیم پیچ که هسته آهنی را در بر گرفته و جریان الکتریکی که از سیم پیچ عبور می کند همان پرتوی کیهانی است که از قطبین زمین به تله می‌افتد.

شفق قطبی

هم در اثر این پرتوی کیهانی بوجود می‌آید.


تصویر
 

عناصر موجود در هسته

اندازه گیری‌های دقیق به کمک

امواج لرزه‌ای

نشان می‌دهد که وزن مخصوص هسته 10 درصد کمتر از مقداری است که از طریق آلیاژ Ne-Fi در فشار 1.5 تا 3 مگا بار تعیین می‌شود. بنابراین عناصر سبک وزن و احتمالا

کربن

،

سیلیکات

،

پتاسیم

،

گوگرد

، FeO و

سرب

و

عناصر سیدروفیلی

نظیر

و ... در هسته وجود دارند. این عناصر ناسازگار نسبت به محیط شدیدا احیایی هسته زمین به همراه سلولهای همرفتی هسته مایع در لایه

تخلیه می‌شوند و به احتمال زیاد از طریق پلومها و سوپر پلومها از خلال گوشته تحتانی ، تحولی و فوقانی به سطح انتقال می یابند.



عناصر کالکوفیلی

نظیر

در گوشته کمیاب هستند و احتمالا مقادیری از آنها در هسته متمرکز شده است. با توجه به اینکه

آنومالی دوپال

در عرضهای جغرافیایی پایین و در حوالی جنوب هند و ساحل غربی پرو حداکثر می‌باشد. شاید ارتباطی بین این آنومالی و لکه‌های برجسته بر روی هسته مایع در همین نقاط که عمل تخلیه عناصر ناسازگار را بر عهده دارند، وجود داشته باشد. حرارت لازم برای مایع نگه داشتن هسته مایع ، به احتمال زیاد از عناصر رادیواکتیوی نظیر پتاسیم 40 تامین می‌شود که می‌تواند در شبکه کانیهایی مثل جرفی شریت

حضور داشته باشد.



با توجه به اینکه این کانی در

کندریت‌ها

شناسایی شده است، شاید در ترکیب هسته اولیه نیز این کانی حضور داشته و تحت شرایط شدیدا احیایی عنصر لیتوفیلی نظیر پتاسیم خاصیت کالکوفیلی و حتی سیدروفیلی از خود بروز می‌دهد. بطور کلی مباحث راجع به پترولوژی هسته زمین مدیون مطالعات فراوان بر روی متئوریت‌های آهنی (

سیدریت‌ها

) است. این متئوریت‌ها از نظر فراوانی در دسته دوم اهمیت قرار دارند. از نظر ساختمان کریستالوگرافی و درصد Ni ، آلیاژ Ne-Fi به سه دسته تقسیم می‌شوند :




  • هگزا هدریت‌ها با میزان Ni ، 4 تا 6 درصد
  • اکتا هدریت‌ها با میزان Ni ، 6 تا 14 درصد
  • آکتا هدریت‌ها با میزان Ni ، 6 تا 14 درصد
  • آتاکسیت‌ها با بیش از 14 درصد وزنی Ni
  • به غیر از Ne-Fi عناصری نظیر نیز در ترکیب این متئوریت‌ها حضور دارند.

    در اکثر متئوریت‌های فلزی و بالاخص گروه اکتائدریت ساختمان وید من استاتن (Widman Staten) دیده می‌شود که عبارتست از: تقاطع باندهای پهن و عریض (کاماسیت Kamacite ) و تیغه های نازک (تانیت Taenite) با همدیگر که محل تلاقی آنها پلسیت (Pelcite) نامیده می‌شود. مطالعات دیاگرامهای فازی مربوط به آلیاژ Ne-Fi در فشار و حرارت‌های مختلف نشان می‌دهد که تبلور متئوریت‌های آهنی باید در حرارت کم ( مثلا 300 درجه سانتیگراد) و در فشار خیلی زیاد ( اتمسفر) و در حال تعادل انجام شده است.

    با این توضیحات نتیجه می‌گیرند که تشکیل متئوریت‌های آهنی الزاما در داخل جسمی به قطر یک سیاره صورت گرفته است و از طرفی توضیحی است برای علت وجودی خاصیت مغناطیسی در هسته که تصور می‌رود، در دمای بالا فرض شده این خاصیت از بین می‌رود. ولی این مطالعات نشان داده است که به احتمال زیاد در دمای هسته زمین پایینتر از مقدار فرض شده برای آن از طریق روند تغییرات گرادیان زمین گرمایی است و حتی از دمای کوری کانیهای فرومغناطیسی تجاوز نمی‌کند.


نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» عمر کائنات

دید کلی

طبق نظریه

انفجار بزرگ

، جهان آغازی داشته است. این آغاز که همان لحظه انفجار اولیه بوده است، بطور دقیق معلوم نیست کی بوده است. ستاره‌ها و کهکشانهایی با میلیاردها

سال نوری

فاصله توسط

تلسکوپها

رویت شده اند. پس مسلما باید

عمر جهان

مساوی یا بیشتر از عمر این ستاره‌ها باشد. برای تعیین این مقدار باید فاصله کهکشانهای دوردست را بدانیم ولی

ژرفای کیهانی

بر ما نامعلوم است و

اندازه گیری

فاصله کهکشانها بسیار مشکل می‌باشد. تمامی شک و تردیدها پیرامون برآورد عمر عالم ، ناشی از شک و تردیدهایی است که در اندازه گیری این فاصله‌ها وجود دارد. امروزه برای اندازه گیری سن کائنات ، از سه روش مختلف استفاده می‌شود. که هرسه تقریباً به نتیجه مشابهی می‌رسند.


تعیین عمر کائنات با حرکت کهکشانها

حرکت فرار کهکشانها برای ما به منزله یک

ساعت شنی

کیهانی ، برای تاریخ بندی کائنات است. سرعت دور شدن این کهکشانها متناسب با فاصله‌ای است که از ما دارند. بنابراین چنانچه فاصله کهکشانی دو برابر فاصله کهکشان دیگر باشد، کهکشان دورتر با سرعتی دوبرابر سرعت کهکشان نزدیک از ما دور می‌شود. با قبول نظریه انفجار بزرگ ، جریان زمان را به لحظه ای بر می گردانیم که همه کهکشانها کنار هم جمع بودند. این لحظه که می‌توان آنرا

سپیده دم

کائنات نامید، حدود 15 میلیارد سال قبل بوده است. این

زمان صفر

نقطه مرجع

ساعت کیهانی

ما خواهد بود.


سن پیرترین ستارگان

عالم ما در درون خود ، اجسامی مثل

زمین

و ستاره‌های کهنسال دارد که می‌توان سن آنها را معلوم کرد. این سن باید مساوی یا کمتر از سن کائنات باشد، زیرا نمی‌توان کائناتی را فرض کرد که اشیا درون آن عمر بیشتری از خود داشته باشند. در این روش فرض کنیم که نخستین ستارگان بلافاصله پس از ولادت کائنات متولد شده‌اند. برای

اندازه گیری

عمر آنها به مساله

انرژی

متوسل می‌شویم. نور ستارگان حاصل از سوختن ذخیره هسته‌ای آنهاست. این سوختن از

هیدروژن

و

هلیوم

آغاز شده و به سوختن اتم‌های سنگین می‌رسد.



ستارگان تا زمانیکه ذخیره سوختی داشته باشند، باقی می‌مانند، سپس با تمام شدن این ذخیره تغییر ساختار داده و می‌میرند. همه ستارگان به یک اندازه عمر نمی‌کنند. ستاره‌های حجیم و درخشان عمر کوتاهتری دارند. ستارگان بصورت گروهی به دنیا می‌آیند (خوشه). هر خوشه در زمان تولد خود شامل طیف گسترده‌ای از انواع ستارگان است. بنابراین سن هر خوشه را می‌توان از سن ستارگان سالخورده‌اش حدس زد. در کهکشان ما ستارگانی با 14 تا 16میلیارد سال سن وجود دارند که می‌توان گفت عمر کائنات هم در همین حدود است.


سن قدیمیترین ذرات

بعضی اتمها ناپایدارند و مدتی عمر کرده ، سپس به انواع دیگر اتمها تبدیل می‌شوند. معروفترین آنها

کربن

14 است که

نیمه عمر

آن 6000 سال می‌باشد، یعنی پس از این مدت ، مقدار آن نصف خواهد شد. با استفاده از این کربن می‌توان سن هر جسمی را که دارای کربن 14 می‌باشد، تعیین کرد. ولی این 6000 سال در مقایسه با

سن و سال ستارگان

و

تاریخ کیهانی

زمان بسیار اندکی است. باید از ذراتی با نیمه عمر قابل قیاس با

مقیاس جهانی

استفاده کنیم.


عناصر مورد استفاده در سنجش عمر کائنات

  • اورانیوم با دو ایزوتوپ اورانیوم 235 با نیمه عمر یک میلیارد سال و اورانیوم 238 با نیمه عمر 5/6 میلیارد سال ، می‌تواند مورد مناسبی برای این سنجش باشد.

  • چون اورانیوم 235 بسیار سریعتر از اورانیوم 238 از بین می‌رود، تناسب تعداد ذرات اورانیوم 235 به ذرات اورانیوم 238 پیوسته کاهش می‌یابد. بنابراین فراوانی نسبی این دو ایزوتوپ ، نوعی ساعت شنی جهانی است که گذر زمان را ثبت می‌کند.

  • هسته‌هایی با عمر طولانی:
    توریوم 232 با نیم عمر 20 میلیارد سال – رنیوم 187 با نیم عمر 50 میلیارد سال – ساماریوم 132 با نیم عمر 60 میلیارد سال؛ با اندازه گیری فراوانی این هسته‌ها می‌توانیم تقویم نسبتا خوبی از رویدادهای گذشته تنظیم کنیم.
     

این روش به ما امکان می‌دهد که با استفاده از نمونه‌های صخره‌ای

عمر زمین

،

ماه

، و

شهاب سنگ

را تعیین کنیم. در کلیه این موارد با دقت حدود 2درصد به 6/4 میلیارد سال رسیده‌ایم. این سنی است که می‌توانیم آنرا به کل

منظومه شمسی

نسبت دهیم. به ترکیبی که گذشت می‌بینیم که کهکشانها ،

ستارگان

، و اتمها ، سن کائنات را حدود 15 میلیارد سال تخمین می‌زنند.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» کائنات زمین مرکز

تاریخچه و سیر تحولی

  • در سده ششم قبل از میلاد ، "فیثاغورس" نظم ریاضی را وارد اندیشه کیهان شناختی کرد. بنظر او عالم ، نظم هندسی هماهنگی داشت که قوانین ریاضی و ارقام و اعداد بر آن حاکم بودند.
     
  • افلاطون در سده چهارم پیش از میلاد ، برخی ایده‌های فیثاغورس را برای تدوین کائنات تازه‌ای از سرگرفت. به نظر او زمین شکل کروی کامل داشت و کرات آسمان می‌بایستی سفر خود را بر گرد زمین با شتاب ثابت انجام دهند.
     
  • خط سیر اشیا سماوی از مشرق به مغرب در آسمان چنین تصوری را به وجود آورده بود که زمین مرکز عالم و ساکن و بی‌حرکت است و خورشید و ماه و کرات و ستاره‌های آسمانی بر اطراف آن می‌چرخند.
     
  • از آنجا که در شبهای متوالی ، موضع سیاره‌ها نسبت به ستاره‌ها تغییر می‌کرد، به آنها نام Planet سیاره که در زبان یونانی به معنی "ولگرد" است تعلق گرفت. ولی این تغییر موضعها و اینکه آگاهی سیاره‌ها در مسیر غرب به شرق حرکت می‌کردند، (حرکت عقبگرد) در کائنات زمین مرکزی افلاطون توجیحی نداشت.



img/daneshnameh_up/9/95/moon-earth.JPG

کائنات ارسطو

حدود 350 سال پیش از میلاد

ارسطو

، برای هریک از کرات دایره‌ای در نظر گرفت. این دایره‌ها هم مرکز بودند و زمین ساکن ، در مرکز آنها قرار داشت. دایره هر یک از کرات با چهار یا پنج دایره دیگر مرتبط بود که همه به گرد محورهای متفاوتی می‌چرخیدند، بطوریکه روی هم قرار گرفتن حرکت آنها ، حرکت سیاره را موجب می‌شد.


کائنات بطلمیوس

بنظر ارسطو ، جهان از "

اتم

" تشکیل شده بود. زمین و ماه به دنیای تغییر یابنده تعلق داشتند و در عوض دنیای سایر کرات ، تغییر ناپذیر و ابدی بود. کائنات افلاطونی و ارسطویی ، دو قرن بعد ، با ظهور

بطلیموس

به اوج تعالی رسید. بطلیموس از ترکیب تمام اطلاعات چهار سده گذشته یک کائنات هندسی ساخت که مدت 1500 سال بدون هیچ ایرادی مورد قبول قرار گرفت.


ویژگی کائنات بطلیموس

  1. زمین مرکز کائنات بود.
  2. زمین کروی بود.
  3. حرکت‌های طبیعی کرات سماوی دایره‌ای وهم شکل بودند.


بطلیموس کرات آسمانی را روی دایره‌های کوچکی بنام "دوایر بیرونی" فرض کرد که مرکز آنها روی

دایره سماوی

پیشنهادی ارسطو قرار داشت و بدین ترتیب مساله حرکت غیر عادی کرات سماوی حل شد.


تخیلات عجیب

در سده سیزدهم بعد از میلاد "توماس داکن" راهب "فرقه دومی نیکن" این را وارد کائنات ارسطویی کرد. در مدل پیشنهادی او ، مانند مدلهای پیشین ، خورشید ، ماه ، ستارگان و سیارت ، در دوایری بر گرد زمین می‌چرخیدند. یک دایره اضافی نیز فراتر از دایره آنها وجود داشت که مقر خداوند بود. فرشتگان مسئول گردش کرات روی دایره‌های سماوی بودند. در منطقه زیر ماه ، برزخ بود و در زیر آن سرزمین آدمیان و قلمرو فانی و اندرون این زمین دوزخ و جایگاه شیاطین بود.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» کره زمین

دید کلی

زمین کره‌ای است که روی آن زندگی می‌کنیم. بنا به باورهای دینی از خاک آن آفریده شده‌ایم و روزی دوباره به

خاک

آن باز می‌گردیم. این کره خاکی یکی از نه

سیاره منظومه شمسی

است که مانند سایر سیارات در مداری به دور

خورشید

می‌گردد. زمین سیاره‌ای منحصر بفرد در

منظومه شمسی

است که در آن

آب

و

اکسیژن

و

نیتروژن

که برای حیات ضروری‌اند، وجود دارد.


img/daneshnameh_up/5/55/EARTH004.GIF




تاریخچه زمین

زمین در بدو پیدایش بصورت کره‌ای از مواد داغ و نیمه مذاب بود. بتدریج عناصر سنگینتر ته‌نشین شده و

هسته فلزی

را بوجود آوردند و در عین حال عناصر سبکتر به سطوح فوقانی آمده و

جبه

و

پوسته

را تشکیل دادند. پس از گذشت چند میلیارد سال ، زمین سرد شد، سطح زمین جامد گشت ،

جو زمین

شکل گرفت و

اقیانوس

بوجود آمدند.

تکامل زمین

هنوز هم ادامه دارد: پوسته زمین توسط

فورانهای آتشفشانی

در کف اقیانوسها نوسازی شده ، دائما بر اثر

زمین لرزه‌ها

و

حرکتهای قاره‌ای

در حال تغییر و تحول است. تناسب گازهای مختلف در جو زمین نیز بر اثر دخالتهای انسان به آرامی در حال تغییر است.



حرکت زمین به شکل یک پوسته سنگی متشکل از 12 صفحه مجزاست. هر یک از قاره‌ها روی یک یا چند صفحه قرار گرفته‌اند. این صفحات با سرعتی شبیه به سرعت رشد ناخنهای انسان در حال حرکت هستند. صفحه‌های جامد ، روی سنگهای نیمه مذاب به حالت شناور هستند که خود این سنگهای نیمه مذاب توسط جریانهای داغی که از هسته فلزی زمین فوران می‌کنند، تکان خورده و باعث حرکت صفحه‌ها در سطح زمین می‌شوند.


img/daneshnameh_up/2/2b/EARTH001.GIF




چهره متغیر زمین

250 میلیون سال پیش ، سه تکه بزرگ خشکی بهم نزدیک شدند و یک خشکی بزرگ بنام

پانجیا

را بوجود آوردند. بعد از مدتی دریای

تتیس

این خشکی عظیم را به دو قسمت

لوراسیا

و

گندوانلند

تقسیم کرد. 120 میلیون سال پیش

اوراسیا

از هم شکافت و آمریکای شمالی از اروپا جدا شد.

گنوانلند

نیز شکافته شد و در نتیجه

هندوستان

به سمت جنوب آسیا حرکت کرد. قاره‌ها همچنان به حرکت خود ادامه داده و به این شکل کنونی که می‌بینیم در آمدند. ظرف چند میلیون سال آینده

قاره آمریکا

به حرکت خود در سمت غرب ادامه داده و قاره آفریقا به اروپا و آسیا ملحق خواهد شد.


حیات در زمین

اولین موجودات زنده حدود 3.8 میلیارد سال پیش و

اولین دایناسورها

حدود 150 میلیون سال پیش در زمین ظاهر شدند. حدود 65 میلیون سال پیش نسل داینوسورها از بین رفت(انقراض دایناسورها). یکی از عوامل

انقراض داینوسورها برخورد یک شهاب سنگ به زمین

و پر شدن جو زمین از غبار بود. در چنین شرایطی

نور

و

گرما

به زمین نرسیده و یک

دوره کوتاه یخبندان

باعث مرگ داینوسورها بر اثر سرما و گرسنگی شده است. اگر همه

تاریخچه زمین

را در 24 ساعت خلاصه کنیم، نخستین انسانها در 2 ثانیه مانده به نیمه شب ظهور خواهند کرد.


img/daneshnameh_up/a/a9/earths_magnetism.gif




زمین و عقاید

یونانیها که پیشروان علم بودند، در قرن ششم قبل از میلاد ، زمین را کروی و ثابت فرض می‌کردند و اکثر تمدنها معتقد بودند که جهان ،

زمین مرکز

است. ولی

بطلیموس

ستاره شناس یونانی بیشتر از سایرین بر این اندیشه معروف معتقد بوده است. در جهان زمین مرکز ، زمین در مرکز عالم قرار داشته و

خورشید

و

سیارات

و

ستارگان

حول آن می‌گردند. سالها بعد معدودی از متفکران یونانی مخصوصا

آریستار خوس

اندیشه زمین مرکزی بودن دنیا را زیر سوال بردند. ولی کتاب بطلمیوس

المجسی

بر علم آن زمان سیطره داشت و مانع از قبول نظر آریستارخوس شد. تا اینکه در سال 1543

نیکلا کپرنیک

ستاره شناس لهستانی ، مرکزیت را از زمین گرفته و به

خورشید

داد.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» ساختمان زمین

ساختمان زمین

زیر سطح زمینی که ما برآن گام می گذاریم بـر خــلاف سطــــح سـخت وجامدآن ویژگیهای خاص خود را دارد. با افزایش عمق هم جنس وهم حالت مواد سازنده زمین تغییر می کند . این همان چیزی است که باعث تعجب و شگفتی می شود . کره زمین را براساس تغییر خواص فیزیکی وشیمیایی آن به چند لایه تقسیم می نمایند.

تصویر  

پوسته(crust)

دانشمندان علوم زمین و زلزله شناس با مطالعه

امواج

ثبت شده زلزله ها درایستگا ههای زلزله سنجی وزلزله شناسی به این واقعیات متفاوت از هم پی برده اند. اولین بررسی ها که در این زمینه انجام شده است بیانگر تغییر روند امواج در اعماق چهل کیلومتری خشکیها و پنج کیلومتری کف اقیانوسها می باشد جائی که بنام حد فاصل بین

پوسته

و

گوشته

شناخته می شود و به افتخار کاشف آن« موهوروویچ» استاد دانشگاه زاگرب به نام انفصال «موهو» معروف شده است . ضخامت متوسط قسمت جامد پانزده کیلومتر و وزن مخصوص آن 2.7 است .


این انفصال مرز بین انواع مختلف سنگها است و با یک افزایش تند در سرعت امواج PوS مشخص می شود . این قسمت از زمین بنام“ پوسته ” زمین معروف است که درمقایسه با شعاع زمین ضخامت نا چیزی دارد . ضخامت پوسته زمین در زیر اقیانوسهانازکتر از قاره ها است .( حداقل 10 کیلومتر در زیردریاهاوحداکثر 60 کیلومتر در زیر خشکیها )



پوسته زمین از دوبخش تشکیل می شود :


!! بخش سیال (SIAL )


بخش سیال

(SIAL )که بیشتر از سنگهای

گرانیتی

و

گرانودیوریت

تشکیل و بعلت فراوانی عناصر

سلیسیم

و

آلومینیوم

( SI-AL ) بنام

سیال

خوانده می شود.



!! بخش سیما ( SIMA )


بخش سیما

( SIMA )که قشر زیرین پوسته است و بیشتر از

بازالتی

تشکیل شده وبه علت دارابودن سیلسیم ومنیزیم ( SI-MG ) به نام سیما معروف است .



البته از تخریب سنگهای دو بخش بالا طبقه رسوبی تشکیل می گرددکه شامل آبرفتها ونهشته های مختلف است .ضخامت این طبقه در گودیها گاهی به 10 کیلومتر می رسد وبعضی جاها دگرگون شده اند.



تصویر  

گوشته یا جبه (mantle)


دومین گسستگی که در روند امواج منتشر شده از زلزله ها مشاهده می شود در عمق 2900کیلومتری از سطح زمین است و بنام “گوتنبرگ”معروف است.


حد فاصل بین گسستگی موهوروویچ وگوتنبرگ بنام

گوشته

معروف است.در گوشته نیز خصوصیات امواج لرزه ای تغییر می نمایدکه با توجه به همین تغییر به چندبخش تقسیم می شود:


الف ) لایه بالایی :

این بخش منشاء بسیاری از فعالیتهای

زمین شناسی

است همانندفغالیتهای ماگمایی ، زلزله های عمیق و تغییر مکان قاره ها.بخش بالایی همراه با پوسته یک لایه به ضخامت 70تا 100کیلومتررا تشکیل می دهدکه از سنگهای سخت وشکننده تشکیل می دهدوبنام “

سنگ کره

”خوانده می شود . سنگ کره به قطعاتی تقسیم شده که به هر یک از آنها“صفحه” می گویند. صفحه ها نسبت به یکدیگر در حال تغییر و جابجائی می باشند که این حرکتها رویدادهای زمین شناسی را بوجود میآورد. محققین زمین شناسی بر وجود سنگهای فو ق بازی در این قسمت اتفاق نظر دارند، اما در مورد توزیع آن اتفاق نظر ندارند.


در زیر سنگ کره ناحیه ای به نام “

سست کره

” معروف است .سرعت امواج لرزه ای در این قسمت کاهش می یابدوبه لایه ای کم سرعت هم معروف است.


ب)- ناحیه عبور

این منطقه بین 400 تا حدود 1000 کیلومتری عمق زمین است . در این قسمت شاهد افزایش نسبی سرعت امواج هستیم که بیانگر تغییر ماهیت سنگهای این قسمت است


ج )- گوشته پائینی

از عمق 1000 تا 2900 کیلومتر عمق زمین است . در این قسمکت سنگها چگال وبسیار الاستیک اند وسرعت امواج زلزله بصورت تقریباً یکنواختی افزایش می یابد.


در زیرگوشته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا مرکز زمین هسته زمین قراردارد. درهسته زمین د عمق 5120 کیلومتری یک انفصال در خواص الستیک هسته وجود داردکه هسته رابا توجه به آن بدو قسمت خارجی و داخلی تقسیم می کنند. از آنجا که امواج عرضی از هسته خارجی عبور نمی کنند بایستی این قسمت را مایع دانست و چون درهسته داخلی سرعت امواج افزایش می یابد این قسمت را جامد می دانند.



img/daneshnameh_up/d/d8/001968.jpg  

هسته(core)

جنس هسته زمین را بیشتر

نیکل

و

آهن

تشکیل داده است . هسته نقشی درحرکت ورقه های سنگ کره ندارد ولی منبع تولید

میدان مغناطیسی

زمین است.


پوسته زمین به انضمام قسمت بالائی گوشته فوقانی قسمت سخت زمین را تشکیل می دهند که سنگ کره یا

لیتوسفر

خوانده می شود و بر سست کره که حالت خمیری دارد واقع شده است . ضخامت لیتوسفربطور متوسط 100کیلو متر است.لیتوسفر به صفحه های مجزائی تقسیم می شود که این صفحه ها ثابت نیستند و دائماً در حال حرکتندکه منجر به ایجاد پدیده های مختلف تکتونیکی می گردد.


لیتوسفر از شش صفحه اصلی بنامهای افریقا،اوراسیا،امریکا،آرام،استرالیاوقطبی بعلاوه چند صفحه کوچکتر تقسیم شده است.حرکت صفحه ها نسبت به هم به سه طریق انجام می گیرد :


الف )- در پشته های اقیانوسی صفحه ها از هم دور می شوند ومواد مذاب درون زمین از اینجا بیرون می ریزد.


ب ) – صفحه ها بهم نزدیک وبا هم بر خورد می کنندویک صفحه به زیر دیگری می رود ( در مرز صفحه های اقیانوسی وقاره ای)


ج ) – صفحه ها در کنار یکدیگر می لغزند.


به حالت “ الف” که ورقه ها از هم دور می شوند و باعث بیرون ریختن مواد مذاب می شود بخش “سازنده” زمین می گویند و به قسمت “ب” که که صفحه ها به هم برخورد وبه زیر یکدیگر می روند بخش “ مخرب ” می گویند.


بیشتر فعالیتهای تکتونیکی مثل زلزله هادر حاشیه صفحه ها ی پوسته زمین رخ می دهد و قسمت مرکزی صفحه های زمین کمتر دچار زلزله شده اند، و همینگونه زلزله ها در محل برخورد صفحه های قاره ای اتفاق می افتد .


درمحل دور شدن صفحه ها از هم در پشته های اقیانوسی مواد مذاب بیرون ریخته و منجمد می شوند و بخشی از صفحه ها تولد شده از محور میانی از هم دور می شوند ، وبعد از طی مسافتی نسبتاً طولانی صفحه های مزبور دوباره در گوشته فرو رفته ومدفون می شوند وموجب ایجاد گودالهای عمیقی میگردد نظیر گودال ماریان ، کوریل و…..


تکتونیک صفحه ای از محور بر آمده اقیانوسها متولدو بطور جانبی گسترش می یابد و سرانجام به اعماق گوشته رانده می شود. قاره ها دارای ضخامت زیاد هستند و ازنظرترکیب شیمیائی و جنس با صفحه های اقیانوسی تفاوت دارندودر صفحه های اقیانوسی همانند میخ قراردارن یا همانندچوب پنبه که در آب شناور است قرار دارندودر نتیجه قاره ها نیز در حرکت صفحه ها شرکت می کنند.


زلزله هادر جاهائی که صفحه ها با هم اصطکاک دارند یا جاهایی صفحه ها در مقابل هم واقعند و یا جاهایی که صفحه ها بدرون زمین فرو می روند مشاهده می شوند.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» ماگما

تعریف

Magma کلمه‌ای است یونانی به معنی خیر که برای مذابهای طبیعی سیلیکاته بکار گرفته می‌شود. اما در اصطلاح زمین شناسی، ماگما مایعی است سیلیکاته با گرانروی زیاد همراه با گاز و مواد فرار گدازه یا لاوا ماگمایی است که مواد فرار خود را از دست داده باشد. ماگماها ممکن است کاملا مایع و یا نیمه متبلور باشند. گدازه‌ها معمولا نیمه متبلورند. زیرا محتوی بلور ، کانیهایی هستند که نقطه ذوب و یا انجماد بالاتر دارند. این بلورها یا مستقیما از ماگما متبلور شده‌اند و یا کانیهای دیرگداز سنگ ما در ماگما هستند که از سنگ مادر جدا شده و به داخل ماگما افتاده‌اند.

img/daneshnameh_up/e/e0/Magma.jpg

انواع ماگما

"یاگار" ماگماها را از لحاظ محتوی گاز به سه دسته به قرار زیر تقسیم می‌کند:



  • هیپوماگما: ماگمایی است محتوی گاز فراوان و تحت فشار که به علت فشار زیاد لیتوستاتیک گازها در ماگما بصورت محلول باقی مانده‌اند.

  • پیرو ماگما: ماگمایی است پرگاز و کف مانند که گازهای آن آزاد شده اما از ماگما خارج نشده است.

  • اپی ماگما: ماگمایی است فقیر از گاز شبیه به گدازه ها.

گرانروی ماگماها

گرانروی ماگما بسته به ترکیب شیمیایی ، درجه حرارت و مقدار درصد گاز محلول تغییر می‌کند. گرانروی ماگماهای

بازالتی

حداقل 100 پواز و گرانروی ماگماهای گرانیتی بین

3

10 تا

6

10 پواز می‌باشد. گازهای محلول در ماگما سبب پایین آمدن وزن مخصوص کلی ماگما و نیز تقلیل گرانروی می‌شوند. گرانروی یک ماگما با پیشرفت تبلور در آن ماگما نسبت مستقیم دارد. زیرا افزایش فازهای جامد و بالا رفتن درصد

سیلیس

در مایع باقی مانده موجب افزایش گرانروی می‌شود.



تصویر  

حرارت ماگماها

حرارت ماگماها بین 1500 تا 500 درجه سانتیگراد است. ماگماها وقتی می‌توانند به سطح زمین برسند که حرارتی بین 950 (

ریولیتها

) تا 1200 درجه سانتیگراد (

بازالتها

) داشته باشند زیرا در کمتر از این حدود حرارتی ، ماگماها منجمد شده و در همان عمقی که هستند متوقف می‌شوند.


ترکیب شیمیایی ماگماها

مطالعات زیادی برای تشخیص ترکیب شیمیایی ماگماها از لحاظ

کانی شناسی

، درصد اکسیدها و مواد فرار صورت گرفته و نتیجه این شده که ماگماها اصولا از اکسیدهای مختلف تشکیل شده‌اند اما بسته به نوع ماگما درصد هر اکسید متفاوت است. اکسیدها عمده سازنده ماگماها عبارتند از:



Si O

2

, Al

2

O

3

, Fe O , Fe

2

O

3

, Ca O , Mg O , Na

2

O , K

2

O , Ti O

2

, Mn O , P

2

O

5

, H

2

O , C O

2

علاوه بر اکسید‌ها فوق ، ترکیبات زیر نیز در ماگماها دیده شده‌اند:



Fe Cl

3

, Al cl

3

, B O

3

, H F , H CL , C O , S O

2

, S H

2

, H

2

, N H

3

, C H



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» انواع گازهای آتشفشانی

مقدمه

اصولا با کاهش

فشار

، حلالیت گازها در

ماگما

کم می‌شود، یعنی ابتدا گازها بیش از فشار خارج است، به سرعت انجام می‌شود و رفته رفته مقدار آن به حدی زیاد می‌شود که ماگما منظره جوشان پیدا می‌کند (

پدیده وزیکولاسیون

Visiculation) بنابراین پدیده وزیکولاسیون پدیده‌ای است که در آن ماگما به دو فاز مایع و گاز تفکیک می‌شود و به علت خروج سریع گاز ، گدازه حالت جوشان پیدا می‌کند.



مقدار قابل ملاحظه‌ای از گازهای آتشفشانی ، هنگام

فعالیت آتشفشان

با شدت هر چه تمامتر از آن خارج می‌گردد که مشخص نمودن جنس آنها بسیار مشکل است، زیرا غالبا غیر ممکن است این گازها را که دارای دمای زیاد بدست آورد. به علاوه با ورود گازهای آتشفشانی به

اتمسفر

، واکنشهای شیمیایی انجام می‌شود و ترکیب اصلی آنها تغییر می‌کند. جدیدترین بررسیهایی که در مورد گازهای آتشفشانی انجام شده است نشان می‌دهد که بسیاری از گازهای آتشفشانی منشا ثانوی دارند، چون اتمسفر اکسید کننده است در حالی که در اعماق زمین شرایط احیا غلبه دارد. از اینرو گازهای آتشفشانی را از دو نظر می‌توان تقسیم نمود.



تصویر  

تقسیم بندی گازهای آتشفشانی از نظر شیمیایی

بطور کلی گازهای آتشفشانی یا فومرولها از نظر شیمیایی به دو دسته تقسیم می‌شوند.




  • فرمرولهای قلیایی : به صورت آمونیاک ، نوشادر و بعضی از ترکیبات کلردار خارج می‌شوند.
     
  • فومرولهای اسید : به مراتب فراوانتر از فومرولها قلیایی است و شامل اسید کلریک ، گازهای سولفورو و سولفوریک و SH2 می‌شود. رنگ قهوه‌ای و گاه زرد و یا بنفش نتیجه تاثیر این گازها بر سنگها در محل خروج گازهاست.

تقسیم بندی گازهای آتشفشانی از نظر دما

اصولا انواع گازهای آتشفشانی را بر حسب دما تقسیم بندی می‌کنند. البته هر قدر از دهانه آتشفشان دور شویم دمای گازها کاسته می‌شود و هر قدر زمان استراحت آتشفشان زیادتر باشد دمای آنها کمتر می‌شود. با افزایش دما مقدار SO

2

زیاد و SH

2

کم می‌شود در همین شرایط نسبت Ca به H

2

, CO

2

به H

2

O افزایش می‌یابد.


تصویر  

گازهای خیلی گرم

گازهای خیلی گرم ، غالبا در دهانه دیده می‌شوند، دمای آنها ممکن است گاهی به 1000 درجه سانتیگراد نیز برسد. در ترکیب این نوع گازها H

2

/NH

3

BO

3

H

3

/SH

3

/CO

2

و بویژه بخار آب وجود دارد (غالبا بخار آب بیش از 90 درصد حجم کل گازها را تشکیل می‌دهد). به علاوه در آن

اسید کلریدریک

و کلریدهایی مانند FeCl

3

/ALCl

3

/CLNa/NH

3

Cl نیز پیدا می‌شود.


گازهای گرم

در نزدیکی پوزول قدیمی در ایتالیا آتشفشانی وجود دارد که فقط بخار آب گرم از بعضی از نقاط آن خارج می‌شود. کف این منطقه به صورت تشتگی به قطر 400 تا 500 متر است و از

خاکسترهای آتشفشانی

بسیار حفره‌دار پوشیده شده است. در اینجا بخار آب سوت زنان خارج می‌شود. دمای این بخار آب که با مقداری کمی

اسید کربنیک

و

سولفید هیدروژن

مخلوط است بین 130 تا 165 درجه سانتیگراد است. در مجاورت اکسیژن هوا ، سولفید هیدروژن ابتدا به

گوگرد

و سپس به اسید سولفورو تبدیل می‌شود.



به دلیل وجود همین گوگرد در گذشته آن را سولفاتارا یا گوگردزا می‌نامیدند.

سیلیس

موجود موجود در محیطهای سیلیکاته نیز به صورت اوپال ته نشین می‌شود که رنگ آن سفید و دارای حفره‌های فراوان است. در داخل حفره‌های مزبور گاهی سولفاتهای محلول به صورت زاج طبیعی آلونیت (سولفات آلومینیوم) رسوب می‌نمایند که از نظر اقتصادی دارای اهمیت است. بطور کلی سولفاتار عبارت از خروج بخار آب و سولفید هیدروژن ، با دمای 90 تا 300 درجه سانتیگراد است و در تمام مناطق آتشفشانی دیده می‌شود.



تصویر  

گازهای سرد

گازهای سرد که به آن موفت Moffette هم گفته می‌شود گازی است که کمی از هوای معمولی گرمتر باشد. این گازها ممکن است منشا ماگمایی داشته یا نتیجه تصاعد گازها از

سنگهای آهکی

باشد (انحلال آهک در مجاورت گازهای اسیدی). در ترکیب آن علاوه بر بخار آب ، گاز CO

2

به فراوانی یافت می‌شود. در سال 1986 از یکی از دریاچه‌های کامرون (دریاچه نیوس Nyos) ناگهان گاز CO

2

با نیروی عظیم از درون آب بیرون آمد و راه دهکده را در پیش گرفت. بیش از دو هزار نفر اهالی دهکده و چهارپایان را حقه کرد. این گاز منشا ماگمایی داشت و به صورت حباب عظیم در زیر آب

دریاچه

(از منشا آتشفشانی) پنهان بود.


چشمه‌های آب گرم و چشمه های معدنی

چشمه‌های آب گرم

غالبا در اطراف نواحی آتشفشانی و حتی در اطراف آتشفشانهای خاموش دیده می‌شوند. این چشمه‌ها نشانه‌ای از آخرین مرحله سرد شدن مواد ذوب در درون زمین‌اند که از آن بخار آب و گازهای کم و بیش گرم متصاعد می‌گردد. ترکیب عمده مواد متصاعد بخار آب بسیار گرم و پرفشار و

گاز کربنیک

است که در هنگام بالا آمدن تدریجا از گرمای آن کاسته می‌شود. اگر صعود همچنان ادامه یابد بخار آب تقطیر می‌شود و به صورت چشمه‌های آب گرم تظاهر می‌کند. دمای چشمه‌های آب گرم عموما 5 تا 10 درجه سانتیگراد گرمتر از آب محیط اطراف است.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» فعالیت آتشفشانی

مقدمه

آتشفشانها دستگاههایی هستند که سطح زمین را با مناطق درونی زمین ، یعنی جایی که بر اثر بالا بودن دما ، سنگها به صورت مذاب‌اند، مربوط می‌کند و از آن

گدازه‌های آتشفشانی

،

مواد آذر آواری

و گازها خارج می‌شود. هنگامی که مواد مذاب به سطح زمین می‌رسند. غالبا برجستگیها و اشکال خاصی ایجاد می‌کنند. در بسیاری از

آتشفشانها

، فعالیت به یکباره به اتمام نمی‌رسد و در اکثر موارد ، مراحل خروج مواد یا مراحل فعالیت آتشفشانها با مراحل آرامش توام است. مرحله آرامش یک آتشفشان ، که ممکن است بسیار طولانی هم باشد، به نام مرحله خاموشی آتشفشان نامیده می‌شود (مانند مرحله فعلی

سهند

).



در بعضی از آتشفشانها مرحله خاموشی ممکن است دائمی باشد، اما این امر نسبی است. اصطلاح آتشفشان معمولا تصوری از کوه مخروطی را در خاط تجسم می‌کند که قله آن شکل قیف مانند داشته و دهانه آتششان در داخل آن قرار دارد و معمولا از آن دودهای غلیظ و رنگی خارج می‌شود. بسیاری از محققین سعی کرده‌اند برای فعالیتهای آتشفشانی که به صور مختلف انجام می‌پذیرد، نظم و ترتیب قائل شده و آنها را رده‌بندی نماید. انواع فعالیتهای آتشفشانی بر اساس اهمیت مواد خارج شده به قرار زیر است:



تصویر  

فورانهای اصلی

معمولا تحت عنوان فوران اصلی از مراحل تشکیل یک آتشفشان جدید صحبت می‌شود. این فورانها را نمی‌توان از فورانهایی که دودکش مسدود دارند مجزا نمود. ولی می‌توان ادعا کرد که در فورانهای اصلی دودکش جدید حاصل می‌شود در حالی که در فورانهای گازی فقط دودکش قدیمی دوباره باز می‌گردد از نظر توصیفی مراحل تولید یک

آتشفشان

به شرح زیر است:



اول خاکهای محل دهانه بر اثر انفجار به اطراف پراکنه می‌شود. این عمل با لرزشهای موضعی شدید همراه است. بعد فوران گاز شروع می‌گردد که

آبهای زیرزمینی

و گل را به خارج پرتاب می‌کند و پس از باز شدن دودکش آغاز می‌گردد که قطعات سنگ با شدت به اطراف پراکنده می‌شود و برش خاصی تولید می‌کند که به آن برش حفر دودکش می‌گویند. و به این ترتیب آتشفشان متولد می‌شود و تمام آتشفشانهایی که در قرن اخیر فعالیت نموده‌اند در مجاورت آتشفشانهای قدیمی تولید شده‌اند.


فورانهای گازی

فوران گازی انفجاری ممکن است دهانه مسدود آتشفشان را باز نماید و یا قله آن را به خارج پرتاب کند. در حالی که فاقد هرگونه گدازه است. نمی‌توانیم منشا گازهایی را که سبب انفجار می‌شوند با اطمینان تعیین کنیم، زیرا انفجار ممکن است مربوط به خروج گازهای ماگمایی یا مربوط به آبهای زیرزمینی باشد که بر اثر گرما تبخیر گردیده‌اند. فورانهای گازی غالبا در آتشفشانهای نیمه خاموشی که دهانه مسدود دارند، حاصل می‌شود. فورانهای مزبور بوسیله دانا (Dana)

نیمه ولکانیک

، بوسیله

موکالی اولتراولکانیک

و بوسیله

فون‌ولف فوران

غیر‌مستقیم نامگذاری گردید. از بین گازها هم بخار آب دارای اهمیت فوق‌العاده است.



تصویر  

فورانهای آبدار

درحالت کلی هنگامی که سفره‌های آبدار زیرزمینی در مجاورت ستونهای ماگمایی قرار گیرد، آب آن گرم و به بخار تبدیل می‌شود. افزایش فشار باعث انفجار مخزن بخار می‌گردد و در این حالت از فورانهای آبدار صحبت می‌شود. این قبیل فورانها انفجاری‌‌اند و به همین دلیل به آنها انفجار آبدار می‌گویند.

مآرهای بازالتی

به این طریق بوجود می‌آیند. انفجار آبدار دارای انواع متفاوتی به شرح زیر است:


نوع اول

یکی از انفجارهای آبدار شناخته شده مربوط به ناحیه گوگردزایی پما‌تانگ‌باتا در سوماتر در سال 1933 است. در ناحیه مزبور ، دو هفته قبل از فوران ، زمین لرزه‌ای سبب باز شدن شکافهایی در زمین گردید و آبهای سطحی به داخل آبها نفوذ نمود. این آبها در اثر برخورد با گازهای گرم ماگمایی به دمای جوش رسید و سپس تبخیر گردید. در نتیجه انفجارهایی تولید شد که بخار آب تا ارتفاع 2000 متری از سطح زمین بالا رفت و قطعات سنگهای قدیمی و گل تا 1100 متر به هوا پرتاب شد و دو دهانه بزرگ در محل خروج ایجاد شد.


نوع دوم

فوران سودتسی سال 1963 در ایسلند با انفجار آبدار شروع گردید. در این منطقه گدازه‌ها به کف دریای کم‌عمقتر نزدیک شد و از برخورد آن با آب دریا انفجار مهیبی به وقوع پیوست و بخار آب همرام خرده سنگ تا ارتفاع زیاد به هوا پرتاب شد.


نوع سوم

فوران آبدار کیلوئه در سال 1924 را نتیجه نشت سطح گدازه در دریاچه گدازه و حجاری آتشفشان و نفوذ بعدی آب به داخل مجاری خالی تصور می‌کنند. در اینجا تماس آب با گدازه ، فوران انفجاری بسیار شدیدی تولید نمود و تا 17 روز ادامه داشت.



تصویر  

مراحل فعالیت آتشفشان

هر آتشفشان را می‌توان بر حسب مراحل فعالیت در دو گروه قرار داد:


آتشفشان یک مرحله‌ای

که فعالیت آن در طی یک مرحله به صورت محصول انفجاری یا جریان گدازه خاتمه می‌یابد. مدت این قبیل فعالیت ممکن است کوتاه و تا چندین سال طول بکشد ولی ترکیب و نوع مواد مذاب یک سال است و تنها یک مسیر ساده برای خروج مواد وجود دارد.


آتشفشان چند مرحله‌ای

که فعالیت آن شامل مراحل مختلف است و هر مرحه بوسیله دوره آرامش نسبتا طولانی از هم جدا می‌شود، مثلا

دماوند

یا

سبلان

. در هر مرحله ممکن است مجاری خروج (دهانه و مخروط‌های فرعی) جدیدی بوجود آید. بنابراین مسیر خروج پیچیده و انشعابی است. به نحوی که در زمانهای مختلف بعضی از آنها فعال و بعضی به صورت غیر فعال باقی می‌مانند.



نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» آتشفشان سهند

آتشفشانهای بزرگ سهند ، در 40 کیلومتری جنوب تبریز واقع است و با آتشفشانهای کوچکتر شمال غرب دریاچه ارومیه و مرکز آتشفشانی ارمنستان و آرارات که در نزدیکی مرز ایران واقع است، ارتباط دارد.

آشنایی

ارتفاع

کوه سهند

از سطح دریا 3695 متر می باشد و مخروطی بسیار پهن و گسترده دارد که از توفها و خاکسترهای فوران تشکیل گردیده و بر اثر آبهای جاری دره‌های تنگی در آنها ایجاد شده است. سهند مخروط بسیار پهن و گسترده ای از تناوب منظم گدازه و خاکستر است که

چینه بندی

منظم دارد. مواد آتشفشانی سهند بر روی رسوبات مختلف (از

پالئوزوئیک

تا

میوسن

) و مساحت تقریبی 4500 کیلومتر مربع را پوشانیده است. این وسعت قشر نازک خاکسترهای آتشفشانی سهند در مناطق دوردست (مثلا در اطراف جاده بستان آباد - تبریز را شامل نمی شود.



تصویر  

فعالیت آتشفشان سهند

تعیین سن مطلق گدازه‌های سهند بین 14/0 میلیون سال تا 12 میلیون سال را نشان داده است. با این ترتیب آتشفشانهای سهند در چند مرحله فعالیت داشته و در حد بین این مراحل فعال ، آرامش نسبی برقرار بوده است. وجود رسوبات حاصل از فرسایش

مواد آتشفشانی

و سن متفاوت نمونه ها ، مسئله فوق را تائید می کند.


محیط رسوبی گدازه‌های سهند

سیمان لایه‌ای سنگها ، دانه بندی رسوبات و وجود آثار انواع ماهی در خاکسترهای خلعت پوشان تبریز سبب شده تا عده ای از زمین شناسان ، براین باور باشند که سهند به صورت جزیره و یا شبه جزیره کوهستانی بوده که با دریایی کم ژرفا احاطه می‌شده و مواد آتشفشانی ورودی به این محیط ، به کمک جریان آب ، به صورت یکنواخت در سطحی وسیع پراکنده می‌شدند.


چینه شناسی آتشفشان سهند

سهند ،

توده آذرین خروجی

است که به صورت کلاهکی برروی پایه ای از

سنگهای رسوبی

به سن‌های مختلف قرار گرفته است. ضخامت مواد آتشفشانی بیش از 800 متر برآورد شده است و در یک نگاه کلی ، مواد آتشفشانی تشکیل دهنده سهند به ترتیب از پائین به بالا ، عبارتند از : کنگلومرای آتشفشانی ،

افق‌های پامیس‌دار

و

گدازه‌های آندزیتی

، تناوبی از لایه های آگلومرایی ، روانه‌های برشی و لاهار و

گدازه‌های داسیتی

. بدین ترتیب با توجه به وضع

چینه شناسی

، سهند را می توان نوعی کلاسیک از یک آتشفشان چینه‌ای دانست.



تصویر  

ویژگی تکتونیکی آتشفشان سهند

به احتمال زیاد ، پیدایش آتشفشانهای سهند به تجدید فعالیت

گسل سلطانیه - تبریز

که از منطقه سهند عبور می‌کند، مربوط بوده است.


سنگ شناسی آتشفشان سهند

آتشفشان سهند بیشتر از نوع

گدازه‌های ریولیتی

، داسیتی و آندزیتی اند که در بین آنها توفها و خاکسترهای فراوان دیده می‌شود. وجود خاکستر با قطعات

پامیس

در فواصل بسیار دور از قله ( مراغه ، میانه ، بستان آباد ) نشان می‌دهد که فوران‌های انفجاری سهند بسیار شدید بوده است.


آثار زیست محیطی آتشفشان سهند

فوران انفجاری سهند در مدفون نمودن پستانداران حوالی مراغه بی‌تاثیر نبوده است. آثار این پستانداران ذی‌قیمت به دفعات مورد دستبرد علمی قرار گرفته و در موزه‌های مختلف دنیا ضبط شده است.


تحولات ماگمایی آتشفشان سهند

زمین شناسان بر اساس داده‌های جدید ، بر این باورند که:




  • در سهند تغییر و تحولات ماگمایی در طول زمان صورت گرفته و این تحولات ناشی از تفریق ماگمای اصلی بر اثر نیروی گرانش می‌باشد. به گونه‌ای که ، در محفظه ماگمایی ، از ماده مذاب اولیه با ترکیب آندزیتی ( آندزیت قرمز گل ) ، سنگهای اسیدی شامل داسیت و ریوداسیت بوجود آمده است.
     
  • با توجه به ترکیب شیمیایی سنگها ، به نظر می‌رسد که ماگمای تشکیل دهنده سنگها از ذوب بخش پوسته زیرین حاصل شده است.
     
  • با توجه به نتایج زمین گاه شماری ، مراکز آتشفشانی سهند از اواسط دوره میوسن تا اواخر پلیتوسن ، بطور متناوب فعال بوده است.


نويسنده : مسعود کاشانی | تاريخ : پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» عناوين آخرين مطالب